ولادت فرخنده مولود مبارک رجب، امام محمد تقی عليه السلام
زینتِ بخشندگان امام جـواد “علیه السلام“ می آید تا زمین مدینه، یک بار دیگر مولودی دیگر از نسل هابیل را به شادباش بنشیند.
می آید تا چشمان آسمان را به روشنی سیمایش روشن شود و لاهوتیان و ناسوتیان را در شادی میلاد خویش فرو برد.
کبوتر دل در هوای طواف گنبد نورانی کاظمین، پر می گشاید تا همراه با فرشتگان الهی؛ حرم مطهرش را با بال های خود غبار بروبد و دیده را به ضریح او روشن سازد.
در زاد روز مولود مبارک رجب، با یک آسمان نیاز از یگانه بی همتا می خواهیم در دریای بی کران بخشش جوادالائمه غرقمان سازد و در زمره شیفتگان واقعی او قرارمان دهد.
ولادت فرخنده و مسعود نهمين آيت سروری و پيشوای کرامت و بخشندگی، امام محمد تقی عليه السلام مبارک باد.
شهادت حجربن عدی
بعد از جريان صلح تحميلي بر امام حسن عليه السلام، حاكمان شهرها به دستور معاويه شروع به شكنجه و آزار
شيعيان حضرت علي عليه السلام كردند. يكي از حاكمان مغيره بود كه چون از محبوبيت عمومي و شايستگي و
فضيلت حجر آگاه بود، ناگزير به آن اعتراف مي كرد و مي گفت: «نمي خواهم بهترين مردان شهر را
بكشم تا آنان در پيشگاه خدا سعادتمند گردند و من بدبخت و تبهكار!»
او اضافه كرد: «با قتل حجر و ياران او، معاويه در دنيا به عزت و آقايي م يرسد، ولي مغيره روز قيامت
ذليل و معذّب مي گردد.» پيش از شهادت امام مجتبي عليه السلام و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با
امام حسين عليه السلام، دست نشاندگان معاويه به دستور او سخت گيري بيشتري نسبت به شيعيان
مي كردند و بعضي از چهره هاي سرشناس شيعه را به بهانه هاي پوچ و بي اساس به قتل مي رساندند.
يكي از آنان حجربن عدي كندي بود. هنگاميكه نوبت قتل حجر بزرگوار رسيد، اجازه خواست دو ركعت
نماز بخواند. حجر به نماز تيستاد و نماز را طول داد، پرسيدند: آيا از ترس مرگ نماز را طول دادي؟
گفت:«به خدا سوگند در عمرمهر وقت وضو گرفته ام، دو ركعت نماز خوانده ام و هرگز نمازي به اين
كوتاهي نخوانده ام و براي اينكه خيال نكنيد من از مرگ مي ترسم، به اين كوتاهي خواندم» و بعد گفت:
«پس از مرگ من، زنجير از دست و پايم باز نكنيد و خون پيكرم را نشوييد، زيرا مي خواهم روز رستاخيز
با همين وضع با معاويه روبه رو شوم!»
شهادت حجر تأثير بسياري بر روحيه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموي سراسر جامعه اسلامي را
فرا گرفت، به طوري كه عايشه هنگاميكه در مراسم حج با معاويه ملاقات كرد، به او گفت: چرا حجر و ياران
او را كشتي؟ از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم در مرج عذراء جماعتي كشته مي شوند
كه فرشتكان آسمان از كشته شدن آنها خشمگين خواهند شد. معاويه براي توجيه عملش گفت:
در آن زمان هيچ مرد كاردان و عاقلي نزد من نبود تا مرا از اين كار باز دارد.
منبع: تلخيصي از نوشته آيت الله سبحاني -روزنامه افق حوزه ش 363، 92/2/18 ص13.
تنظيم و تلخیص: انديشه پايه اول
حجربن عدی که بود؟
نوشته پيش رو، زندگينامه شهيد بزرگوار حجربن عدي است كه به قلم آيت الله العظمي سبحاني در روزنامه افق حوزه نگاشته شده است. خلاصه اي از آنچه بيان شده است تقديم مي گردد.
حجربن عدي از قبيله كنده بود كه با آغاز دعوت رسول گرامي اسلام به دين توحيد، در نوجواني همراه برادرش هاني بن عدي به حضور پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد و به آيين اسلام گرويد. مزار شريف حجربن عدي از صحابي رسول گرامي صلّي الله عليه و آله و سلم و از ياران با وفاي حضرت علي عليه السلام، توسط تروريست هاي مستقر در سوريه تخريب و لكه ننگين ديگري بر پيشاني سرمداران وهابيت حك شد. تاريخ نگاران درباره او مي نويسند:
او با اين كه در زمان پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلم از نظر سن و سال جوان بود، از ياران با فضيلت و عالي قدر آن حضرت به شمار مي رفت. حجربن عدي سلحشور دلير و جانبازي بود كه هرگز در صحنه جنگ، بيم به خود راه نمي داد، اما آنچه به شخصيت او جاودانگي بخشيده، تنها سلحشوري و جنگ آوري او نبود، بلكه رمز جاودانگي او در اين است كه درعين رزم جويي، مرد تقوا و نيايش و معنويت بود، و به همين سبب او را حجرالخير مي ناميدند، در برابر حجر شر كه از ياران معاويه بود ….
حجر، پس از رحلت پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلم پيوسته در كنار حضرت علي عليه السلام و از ياران خاص و علاقه مندان ايشان به شمار مي رفت. او شيفته حق و عدالت و تشنه فضيلت و مردانگي و پيرو راستين اسلام بود، به همين جهت حضرت علي عليه السلام او را عنصري شايسته براي مبارزه با ظلم و حق طلبي مي ديد.
او در هر سه جنگ صفين، نهروان و جمل، در ركاب آن حضرت شمشير مي زد. در جنگ صفين فرماندهي قبيله خود (كنده) و در جنگ نهروان فرماندهي جناح چپ سپاه حضرت علي عليه السلام را به عهده داشت.اسدالغابة/1/385
ادامه مطلب را در ارسال بعدي دنبال نماييد…
منبع: روزنامه افق حوزه، شماره 363 -92/02/18، ص13.
تنظيم و تلخیص: انديشه پايه اول
در تنها ترین تنهایی ام خدا هست و یاری ام می کند
در تنهاترین تنهایی ام خدا هست و یاری ام می کند.
خدای من! این بنده ات آمده غمگین و نگران … دلش هم صحبتی می خواهد و تنها یک شنونده دارد.
به همه بزرگی ات ایمان دارم، به توانایی ات، به جلال و جبروتت، مولایی که بر همه چیز قادری و مهربانی، این بنده ات را دریاب!
مولاى من ای مولای من تويى نيرومند و منم ناتوان و آيا رحم كند بر ناتوان جز نيرومند؟
مولاى من اى مولاى من تويى بزرگ و منم كوچك و آيا رحم كند بر كوچك جز بزرگ؟
مولاى من اى مولاى من تويى راهنما و منم گمراه و آيا رحم كند بر گمراه جز راهنما؟
مولاى من اى مولاى من تويى سلطان و منم گرفتار آزمايش و آيا رحم كند به بنده گرفتار آزمايش جز سلطان؟
مولاى من اى مولاى من تويى پروردگار و منم پروريده و آيا رحم كند پروريده را جز پروردگار؟فرازی از مناجات امیرالمومنین(ع)
خدای مهربانم، که بندگانت را آفریدی و راه را نشان شان دادی اما این بندگان راه کج کرده و در بی خبری سر می کنند تنها تویی که به راهشان توانی آورد …
گاهی دلم می شکند، امّا!!! …. بخشش را باید از خدایم بیاموزم، …
شما بهتر خدایی می دانید من بنده ام و ضعیف! چشمان امیدم فقط به شماست ای مهربانترین!
خدای من! نگرانم، مگر نه اینکه بنده ای که پناهش شمایی دیگر نباید نگران باشد ….
الا بذکرالله تطمئن القلوب …
تنها ذکری که همیشه آرامم می کند و از پریشانی ام بیرون می کند. آری نام تو آرامش بخش دلهاست….
همین ذکر برایم کافی ست تا همه آنچه در انتظارمان هست به تو بسپاریم … تویی که قادری!
الله علی کلّ شیءٍ قــدیــــر
مولاى من اى مولاى من تويى عافيت بخش و منم گرفتار و آيا رحم كند بر شخص گرفتار جز عافيت بخش؟
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !…عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی!
بهترین ها را به قلب بی قـــرار و تنهایم هدیه کن … ای قدرتمند بی نهایت کریـم.
یکی از دوستان می گفت هر گاه دلت گرفت این دعا را بخوان:
الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب
و عقلی مغلوب و هوائی غالب
و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر
و لسانی مقرّ بالذّنوب
فکیف حیلتی یا ستّار العیوب و یا علام الغیوب
و یا کاشف الکروب إغفر ذنوبی کلّها بحرمة محمّد و آل محمّد
یا غفّار یا غفّار یا غفّار برحمتک یا أرحم الراحمین
خدای من دلم در پرده های ظلمت پوشیده شده،
و جانم دچار کاستی گشته و عقلم مغلوب هوای نفسم شده و هوای نفسم بر من چیره آمده،
و طاعتم اندک، و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرار کننده به گناهان است، چاره ی من چیست؟
ای پرده پوش عیبها ، ای دانای نهان ها ، ای برطرف کننده ی غمها،
بیامرز تمام گناهان مرا به حرمت محمد و آل محمد، ای آمرزنده …. به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان.
دلنوشته اندیشه پایه اول
ای حاجت لیلة الرغائب برگرد
آوار شده به شانه شعرم درد
اندوه مرا نمی توان باور کرد
دیشب، به خدا راز دلم را گفتم
ای حاجت لیلة الرغائب برگرد
سیده ص. عظیمی نیا