کلاس تربیت اسلامی فرزندان شما با تدریس عالی ترین اساتید برگزار می شود لطفا ثبت نام کنید
یک کلاس عالی و نمونه ی تربیت اسلامی کودک و نوجوان در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها تاسیس شد. کلاس مذکور با همکاری حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها اداره می شد و شخص اول اسلام یعنی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّمـ رسما بر آن نظارت داشت. اصول تربیتی و برنامه آن مستقیما از جانب پروردگار نازل می گشت بهترین برنامه تربیتی اجرا شد و برجسته ترین افراد را تربیت نمود.
مقدمه کلاس:
دوران کودکی و نوجوانی بهترین زمان برای تربیت و پایه گذاری زندگی سالم و سعادتمندانه فرزندان است، لذا این دوره از گذشته مورد توجه روان شناسان و صاحب نظران بوده، به طوری که هر روز تحقیقات دامنه دار و عمیقی پیرامون روان شناسی کودک و نوجوان صورت می گیرد.
انبوه نتایج علمی که امروزیان بدان دست یافته اند، در سایه استعداد از تجربیّات گذشتگان و استفاده از فناوری های جدید تحقّق یافته است، با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدی درباره تربیت، تغذیه، عادت ها و رفتاری های کودکان و نوجوانان به دست می آید که گاه به طور کامل ناقض نظریّات گذشته است، اما در قرن ها پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشی وجود نداشته است، از سوی پیشوایان معصوم علیهم السلام رفتارها و گفتارهایی در برخورد با کودکان و نوجوانان مشاهده شده است که محقّقان امروزی در ژرفای آن درمانده اند، به طوری که ره یافت های جدید علم روان شناسی بر همه آن ها مهر تأیید زده است.
درس اول: لزوم رعایت مُحبّت
برای ایجاد یک ارتباط عمیق و ریشه دار نخست باید توجه فزرند را به خود جلب کرد، به گونه ای که برای او این اطمینان قلبی حاصل شود که اوامر، نواهی، پندها و موعظه های پدر و مادر از سرخیرخواهی است. حصول چنین هدفی با محبّت امکان پذیر است.
نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّمـ می فرمود: «کودکان را دوست بدارید و نسبت به آن ها مهربان باشید.»روش آن حضرت در خانواده این گونه بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود می کشید.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّمـ در سیره تربیتی خود خاطر نشان نموده است همان طوری که کودک به آب، غذا و هوا احتیاج دارد، به محبّت و نوازش هم محتاج است، وی کودکان را می بوسید، در آغوش می گرفت و نوازش می کرد.
نقل می شود که روزی مردی نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّمـ آمد و گفت: من ده فرزند دارم که تاکنون هیچ یک از آن ها را نبوسیده ام. همین که او از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّمـ دور شد، آن حضرت فرمود: این مرد از نظر من از دوزخیان است.
البته آن حضرت در سیره تربیتی خویش والدین را از زیاده روی در محبت و نوازش نهی می کند، زیرا معتقد است طفلی که در حد متعادل از مهر و محبّت پدر و مادر بهره ببرد و از چشمه گوارای محبّت سیراب شود، روحی شاد و روانی با نشاط دارد، بنابراین در باطن خود احساس مهر و محبّت نمی کند و گرفتار عقده های درونی نیست، لذا در درون او گل های فضایل اخلاقی به آسانی شکفته می شود و اگر در زندگی با موانعی مواجه نگردد، بشری با فضیلت، انسان دوست و خدمتگزار خواهد شد.
با استفاده از نوشته های اسماعیل نسّاجی زواره
___________________________________________
+ پ.ن طلبه زینبیه 3: پدر و مادر عزیز محبت را از فرزندان خود دریغ نکنید، چرا که ریشه بسیاری از مخالفت ها و تناقض هایی که بر اثر ارتباط فرزندانمان با محیط اجتماعی ایجاد می شود از همین کمبود یا کافی نبودن محبت است. اگر دختر ها یا پسرهای خوب ما از کانون خانواده محبت را دریافت کرده باشند، به چراغ ها و زنگ خطرهایی که در بیرون از خانه برایشان روشن می شود، پاسخ مثبت نمی دهند؛ چرا که نیازشان در یک کانون گرم و پُر محبت ارضا گردیده است. خیلی از خانواده ها به دنبال این هستند که ما همه چیز را رعایت می کنیم پس چرا فرزندمان حجابش را رعایت نمی کند، روابط دختر و پسر، آسیب های اخلاقی و … ، یکی از ریشه هایش ارضا نشدن نیاز مُحبت است.
البته طبق فرمایش ائمه اطهار علیهم السلام و نیز نظر روان شناسان محبت نباید به سمت افراط رود. باید چگونه محبت کردن به فرزندان را بیاموزیم. پدر و مادر عزیز شادی و گرمی خانواده بهایش خیلی بالاست، از گفتن عزیزم، دست کشیدن بر سر فرزندان، احترام و توجه به خواسته های منطقی آنها، پاسخگویی مناسب به نیاز هایشان، فراهم کردن محیطی شاد، تشویق و ترغیب موفقیت هایشان و توجه به آنها دریغ نکنیم.
هنگامی که فرزندتان خشمگین است، بحث میکند یا بیحوصله است، او را در آغوش بگیرید، نوازش کنید، یا کارهای محبتآمیزی را که دوست دارد، انجام دهید. فرزندتان به پشتیبانی و تشویق همیشگی شما نیاز دارد تا بتواند نیرومند شود. دوست داشتن او، سپری کردن با او، گوش دادن به حرفهایش و ستایش از هنر و برتریهایش، همگی بخشی از هدیههای شما هستند.
فراموش نکنید که در هر سنی به فرزندتان بگویید: «دوستت دارم».
این کلاس ان شاالله ادامه خواهد داشت، منتظر درس بعدی از این بزرگوارن باشید.
✿ زن در نگاه مقام معظم رهبری (1)✿
بدون زن نمی شود
عنصراصلي تشكيل خانواده زن است نه مرد.
بدون مرد ممكن است خانوادهاي باشد. يعني اگرفرض كنيم درخانوادهاي ،مردخانواده حضورنداشته باشد، ياازدنيارفته باشد ،زن خانواده اگرعاقل وباتدبيروخانهدارباشد، خانواده راحفظ ميكند؛ امااگرزن ازخانوادهاي گرفته شد، مرد نمي تواند خانواده راحفظ كند. بنابراين خانواده را زن حفظ ميكند. 20/12/1375
غرب باید از خودش دفاع کند نه ما
من بارها به گويندگان و مبلّغين قضيه زن عرض كرده ام:
اين ما نيستيم كه بايد از موضع خودمان دفاع كنيم؛ اين فرهنگ منحط غرب است كه بايد از خودش دفاع كند… كه زن را تشويق ميكنند كه خود را به گونه اي آرايش دهد كه مردان كوچه و بازار به او نگاه كنند و غرايز شهواني خودشان را ارضا كنند، بايد از خودشان دفاع كنند كه چرا زن را تا اين حد پايين مي آورند و تذليل ميكنند؟!
آنها بايد جواب بدهند. 25/9/1371
پرسش عارف از غنی
پرسید: برای بدست آوردن آن کوشش می کنی؟ گفت: بلی.
سپس عارف گفت: در اثر کوشش، آن چه می خواهی بدست آوری؟
گفت: متاسفانه تاکنون به دست نیاورده ام.
عارف گفت: این دنیایی که تاکنون با همه ی کوشش هایت آن را به دست نیاورده ای،
پس چطور آخرتی که هرگز طلب نکرده و در راه وصول به آن نکوشیده ای به دست خواهی آورد؟
یا رب چه شود آخرت ناطلبیده
او منتظر است که ما برگردیم ...
چادر مهربانےست...
داشتـم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم
گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟
بر گشتم سمت صدا، دخترک دراز کشیده بود گوشه ی نماز خانه، پرسیدم با منی؟
گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره هایی مثل توکه گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟ دلت را نمی زند؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی اینطوری، مانتو و شلوارت به این زیبایی، چرا جامعه را مثل عزا دارها سیاه می کنید؟ و بعد فقط بلدید بشوید حراست دانشگاه و محل کار و … و گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم چقدر دلت پُر بود دوست ِ من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو. می شنوم تا قبل از اذان.
خنده ام را که دید گفت: نه! دلم پُر هست ولی حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم؛ شاید حق با تو باشد عزیزم و پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم من چادرم را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست. با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای …
گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم زندگی ِ توست.
بلند شد و نشست و با تعجب به چهره ام نگاه کرد. پرسیدم با همسرت کجا آشناشدی؟
گفت فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خب؛ خُـدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غضّ بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید. تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. بعد این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد. همسر تو، تو را “دید"، کشش ایجاد شد، تو را انتخاب کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟
گفت: خب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت. من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد. همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زنم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. من روی تمام ِ این علاقه ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود. گفتم؛ راستی… هرکسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحیِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و . . . ، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟؟؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی؛
چادر، مهربانیست.