توصیههای امام رضا(ع) برای آخر ماه شعبان
ماه شعبان از آن جهت حائز اهمیت است که فرصتی روحی و معنوی جهت آمادگی برای ورود به باارزشترین ماه سال یعنی ماه مبارک رمضان فراهم میکند، حال به تدریج به روزهای پایانی ماه شعبان نزدیک میشویم، ماهی که بسیار میتوانستیم از آن بهره ببریم و به مهمانی خداوند برویم. به همین مناسبت به توصیههایی از حضرت امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان اشاره میکنیم، به امید آنکه در واپسین روزها و شبهای مبارک ماه شعبان توشهای پُر برای ماه رمضان ماه همانی خدا برگیریم.
ابَوُالصّلت هَروی روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (ع) رفتم. حضرت فرمود: ای ابوالصَّلْت! بیشتر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است، پس جبران کن کوتاهیهایی را که در ایّام گذشته این ماه کردی، در آن چه از این ماه مانده است. بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوی خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را برای خدا خالص کرده باشی. امانتی بر گردن خود باقی مگذار مگر آنکه آن را ادا کنی و نیز در دلت کینه هیچ مؤمنی نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنی. تقوای الهی را پیشه کن و در پنهان و آشکار امور خود بر خدا توکل کن زیرا هرکه بر خدا توکّل کند خدا او را بس است. و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: «اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضی مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ؛ (خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهای در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان». به درستی که حقّ تعالی در این ماه، بنده های بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاشد میگرداند.
* متن کامل روایت: «عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (ع) فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَی أَکْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَکْ فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ تَقْصِیرَکَ فِیمَا مَضَی مِنْهُ وَ عَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَی مَا یَعْنِیکَ وَ تَرْکِ مَا لَا یَعْنِیکَ وَ أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ لِیُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَی مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِکَ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً وَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُعْتِقُ فِی هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان».
(منبع: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 51)
سیزده قرن از اسلام عقب ترند
همه ی ارزش های معنوی از درون کانون گرم خانواده بیرون می آید
همه ي ارزشهاي معنوي را ميتوان از درون كانون گرم خانواده- كه محور آن، زن خانواده است؛ كدخداي اين مجموعه، آن مجسمه ي عاطفه است- بيرون كشيد و معنويات را در سطح جامعه گستراند.
25/3/1384
زن در جامعه متمدنِ غرب؛ رها و بی پناه
خواهران من! دنياي غرب، زن را به ابتذال كشاند. تا شصت،هفتاد سال قبل از اين، درتمام اروپا و كشورهاي غربي، زن فقط در سيطرهي مرد - يا مردِ خود و يا يك مرد ديگرمثل صاحب كارخانه و مزرعه - ميتوانست باشد و هيچ حقي از حقوق اصلي يك انسان در يك جامعهي متمدن را نداشت. حق رأي و حق مالكيت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به ميدان كار و زندگي و فعاليت اجتماعي كشاندند؛ اما در همان حال، تمام وسايل را براي لغزش زن فراهم كردند و او را در متن جامعه، رها و بيپناه گذاشتند.
26/10/1368
زن امروزِ دنیا الگو می خواهد
زن امروز دنيا الگو مي خواهد. اگر الگوي او زينب و فاطمه ي زهرا باشند، كارش عبارت است از فهم درست، هوشياري در درك موقعيتها و انتخاب بهترين كارها؛ و لو با فداكاري و ايستادن پاي همه چيز براي انجام تكليف بزرگي كه خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد.
22/8/1370
این آزادی است؟
بساط آن چيزي كه امروز به عنوان «آزادي زن» در دنيا و از سوي فرهنگ منحطّ غربي پهن شده است، بر پايه اين است كه زن را در معرض ديد مرد قرار دهند تا از او تمتّعات جنسي ببرند. مردان از آنها لذّت ببرند و زنها وسيله التذاذ مردان شوند. اين، آزادي زن است؟
25/9/1371

ظلم غرب به زن بی سابقه است
ظلمي كه در فرهنگ غربي به زن شده است و برداشت غلطي كه از زن در آثار فرهنگ و ادبيات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاريخ بي سابقه است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است، اما اين ظلمِ عمومي و فراگير و همه جانبه، مخصوص دوران اخير و ناشي از تمدّن غرب است.
25/9/1371
ظلم همه جانبه
زن را به عنوان وسيله التذاذ مردان معرفي كردند و اسمش را «آزادي زن» گذاشتند! درحالي كه به واقع آزادي مردان هرزه براي تمتّع از زن و نه آزادي زن بود. نه فقط در عرصه كار و فعاليت صنعتي و امثال آن، بلكه در عرصه هنر و ادبيّات هم به زن ظلم كردند. شما امروز، در داستانها، در رمانها، در نقّاشيها، در انواع كارهاي هنري نگاه كنيد، ببينيد با چه ديدي به زن نگريسته ميشود؟ آيا جنبه هاي مثبت و ارزشهاي والايي كه در زن هست، مورد توجّه قرار ميگيرد؟ آيا آن عواطف رقيق، آن مهرباني و خوي مهرآميزي كه خداي متعال در زن به وديعه گذاشته است - خوي مادري، روحيه نگهداري از فرزند و تربيت فرزند - مورد توجّه است يا جنبه هاي شهواني و به تعبير آنها عشقي؟ (كه اين تعبير غلط و نادرستي است. اين شهوت است نه عشق!)
25/9/1371
شأن زن مسلمان بالاتر از این حرف هاست
شأنِ زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و جواهر آلات و از اين قبيل شود. نمي خواهيم بگوييم اينها حرام است؛ ميخواهيم بگوييم شأن زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دوراني كه بسياري از مردم جامعه ما محتاج كمكند، كساني بروند پول بدهند طلا بخرند، زينت آلات بخرند، وسايل زندگي رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاي زندگي، اسراف كنند. اسراف، الگوي زن مسلمان نيست.
25/9/1371
تقسیم بندی مسائل در مورد زن
زن را از سه ديدگاه ميشود مورد ملاحظه قرار داد تا بينش اسلامي نسبت به او آشكار شود.
يكي نقش زن به عنوان انساني در راه تكامل معنوي و نفساني است كه در اين ديدگاه، زن و مرد با يكديگر هيچ تفاوتي ندارند. در تاريخ، زنان بزرگ و برجستهاي حضور داشتهاند؛ همچنان كه مردان بزرگ و برجستهاي بودهاند…
ديدگاه دوم، در زمينهي فعاليت هاي اجتماعي، سياسي، علمي و اقتصادي است. از نظر اسلام، ميدان فعّاليت و تلاش علمي و اقتصادي و سياسي براي زنان، كاملاً باز است. اگر كسي با استناد به بينش اسلامي بخواهد زن را از كار علمي محروم كند، از تلاش اقتصادي باز دارد، يا از تلاش سياسي و اجتماعي بينصيب سازد، به خلاف حكم خدا عمل كرده است. زنان به قدري كه توان جسمي و نيازها و ضرورتهايشان اجازه ميدهد، ميتوانند در فعّاليت ها شركت كنند. آنها هر چه ميتوانند، تلاش اقتصادي و سياسي و اجتماعي كنند. شرع مقدّس، مانع نيست. البته چون از لحاظ جسماني زن ظريفتر از مرد است، لذا ضرورتهايي دارد. تحميلِ كار سنگين بر زن، ظلم به زن است. اسلام اين را توصيه نميكند؛ چنان كه منع هم نميكند…
ديدگاه سوم، نگاه به زن، به عنوان يك عضو در خانواده است كه اين از همه مهمتر به نظر ميرسد. عزيزان من! در اسلام به مرد اجازه داده نشده است كه به زن زور بگويد و امري را بر او تحميل كند. براي مرد در خانواده، حقوق محدودي قرار داده شده است كه از روي كمال مصلحت و حكمت است. اين حقوق، براي هر كس گفته و تشريح شود، مورد تصديق قرار خواهد گرفت. همچنين، براي زن نيز در خانواده، حقوقي معيّن شده است كه آن هم از روي مصلحت است.
28/6/1375
شما زنان هستید که…
شماهستيدكه فرزندان صالح ميپروريد وهمسران خود را براي ورود به ميدانهاي مثبت،تشجيع ميكنيد. بسياري اززنان،شوهرانِ خودشان رابهشتي ميكنند وآنهارا ازمشكلات دنيا وآخرت نجات ميدهند. كاروتلاش زن وآگاهي وموضعگيري او،چنين ارزشي دارد.
28/6/1375
در این کار رازهایی است!
قرآن كريم،وقتي ميخواهد نمونهاي براي انسانهاي باايمان ذكركند،آنرا ازميان مردان ذكرنميكند؛ازميان زنان ذكرميكند: «وضرب اللَّه مثلاً للذين امنوا امراة فرعون». خداي متعال دراينجا،دوزن رابه عنوان دونمونه ازانسانهاي برجسته ومؤمن - نه اززنان برجسته - ذكرميكند. يعني درصحنهي انسانيت وتكامل معنوي،خداي متعال وقتي ميخواهد نمونهي ممتازي بيان كند،سخن ازپيامبران ومردان بزرگ وشخصيتهاي علمي وديني نميكند؛ بلكه سخن ازدوزن به ميان ميآورد كه يكي ازآن دوزن،زن فرعون است. «أذقالت رب ابن لي عندك بيتاً في الجنة»؛ زني درمقام مبارزه باقدرت طاغوتي شوهرش،زني با استقلال كامل كه زيربارشوهرمتجاوزوقدرتمند وفرعون صفت وفرعون نام خود نميرود. عظمت اين زن،اينجاست كه شوهرنميتواند راه گمراهي رابراوتحميل كند؛ اگرچه آن شوهر، شخصي درحدّ فرعون با آن قدرت وبا آن شخصيت باشد.
ميليونها مرد،زيردست فرعون ومحكوم ارادهي اويند؛ اما همسرخود اين مرد،درخانه محكوم ارادهي اونيست؛آزاداست،به خدا ايمان مي آورد،راه فرعون راترك ميگويد وراه خدا وراه حق را انتخاب ميكند. لذا به عنوان يك موجود و يك انسان برجسته،نه فقط ازميان زنان،بلكه ازميان همهي بني نوع بشرانتخاب ميشود.
زنِ ديگر،مريم مادرعيسي ودخترِعمران است. «مريم ابنةعمران». مريم، زني جوان است كه درمقابل تهمت ونگاه سوءظن آلودهي همهي مردم شهرومنطقهي خود، مثل كوه ميايستد وكلمةاللَّه وروح راكه خداي متعال باقدرت كاملهي خود دردامان پاك اوگذاشته است، برروي دست ميگيرد ومثل نورافكني فرزند خود را بردنياي تاريك آن زمان ميافكند. اين دو زن، دنيا رانورباران ميكنند. اين،نشان دهندهي آن است كه درميدان عظيم ومحشروسيعي كه همهي انسانها،ازاوّلين وآخرين جمع شدهاند؛وقتي خداي متعال ميخواهد دوانسان را ازمجموع همه يانسانها انتخاب كند وبه عنوان مثل ونمونه،آنهارامعرفي كند،دوزن را انتخاب ميكند؛ نه دو مرد را ونه يك مرد ويك زن را. دراينكار،رازهايي است.
20/12/1375
تربیت انسان سالم بر عهده زنان
يكي از وظايف مهم زن، عبارت از اين است كه فرزند را با عواطف، با تربيت صحيح، با دل دادن و رعايت و دقّت، آن چنان بار بياورد كه اين موجود انساني - چه دختر و چه پسر - وقتي كه بزرگ شد، از لحاظ روحي، يك انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتاري، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختيها و فلاكتها و بلايايي كه امروز نسلهاي جوان و نوجوان غربي در اروپا و امريكا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.
20/12/1375
مهم ترین کار زن از نظر من!
مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحميلي، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمين تبديل كردند، و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحميلي، شوهران خود را به انسانهاي مقاوم و مستحكم مبدّل ساختند. اين است نقش و تأثير زن بر روي فرزند و شوهر. اين، نقشي است كه زن ميتواند در داخل خانواده ايفا كند و جزو بزرگترين نقشهاست و به نظر من از همهي كارهاي زن مهمتر، همين كار است. از همهي كارهاي زن مهمتر، تربيت فرزندان و تقويت روحي شوهران براي ورود در ميدانهاي بزرگ است، و خدا را شكر ميكنيم كه زن ايراني و مسلمان، در اين ميدان هم بيشترين هنر را نشان داده است.
20/12/1375
سیزده قرن از اسلام عقب ترند
اروپايي كه امروز ادّعا ميكند زن در آنجا آزاد است، تا نيم قرن پيش به زن اجازه نميداد كه در مال شخصي خودش تصرّف كند! يعني مثلاً يك زن اروپايي يا امريكايي، تا پنجاه، شصت سال قبل از اين، اگر ميليونها ثروت داشت، خودش حق نداشت كه از اين ثروت، به ميل و ارادهي خودش استفاده كند؛ بايد در اختيار شوهر يا پدر و يا برادرش ميگذاشت و آنها هم به ميل خودشان از ثروت آن خانم - يا براي او و يا براي خودشان - استفاده ميكردند! در اسلام، اين طور نيست. در اسلام، زن مالك ثروت خود است. شوهرش راضي باشد، يا راضي نباشد؛ پدرش راضي باشد، يا راضي نباشد - فرقي نميكند - او ميتواند ثروت و مال و اندوختهي خود را مصرف كند و ربطي به كس ديگري ندارد. نظر اسلام، اين است. در حمايت از استقلال اقتصادي زنان، دنيا سيزده قرن است كه از اسلام عقب است. اسلام اين را سيزده قرن قبل گفته است؛ ولي در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضي از كشورها كمتر از اين مدّت است كه تازه شروع كردهاند به زن اجازه دهند كه در مال و ملك خود، دخل و تصرّف كند!
20/12/1375
خداوند به این راضی نیست
از جمله وظايفي كه برعهدهي زنان در داخل خانه و خانواده است، مسألهي تربيت فرزند است. زناني كه به خاطر فعّاليتهاي خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنكاف ميكنند، برخلاف طبيعت بشري و زنانهي خود اقدام ميكنند. خداوند به اين راضي نيست. كساني كه فرزند و تربيت فرزند و شيردادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ كردن فرزند را براي كارهايي كه خيلي متوقّفِ به وجود آنها هم نيست، رها ميكنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترين روش تربيت فرزند انسان، اين است كه در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبّت او پرورش پيدا كند. زناني كه فرزند خود را از چنين موهبت الهي محروم ميكنند، اشتباه ميكنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام كردهاند. اسلام، اين را اجازه نميدهد.
نتیجه عدم اهمیت به خانواده و تربیت
عزيزان من! شما ببينيد زنان غربي، به خاطر اينكه به خانواده اهميت ندادند، به تربيت فرزند اهميت ندادند، امروز كار جوامع غربي به جايي رسيده است كه ميليونها نوجوان تبهكار و فاسد در كشورهاي اروپايي و امريكايي، در زير سايهي آن تمدّن مادّي، آن كاخهاي سربرافراشته، آن پايگاههاي اتمي، آن آسمان خراشهاي صد و چند طبقه، آن پيشرفتهاي علمي و تكنولوژيك، در سن ده سالگي، دوازده سالگي مشغول تبهكاريند؛ دزدند، قاتلند، قاچاقچيند، معتادند، سيگار ميكشند، حشيش ميكشند! اين، به خاطر چيست؟ به خاطر آن است كه زن غربي، قدر خانواده را ندانست.
20/12/1375
وقتی خانواده از هم پاشید…
در گذشته، وضع زنان غربي اينطور نبود. از سي، چهل، پنجاه سال قبل، وضع زنان غربي - بخصوص در امريكا و بعضي از كشورهاي اروپايي - روزبهروز بدتر شد. آن روزي كه زنان غربي اين راه غلط را شروع نمودند، فكر نميكردند كه سي سال ديگر، چهل سال ديگر، پنجاه سال ديگر، كشور و جامعهي آنها، دچار چنين وضعي شود كه نوجوان دوازده ساله، هفتتير ببندد، يا چاقوي ضامندار در جيب خود بگذارد و به هنگام شب يا روز، در گوشه و كنار خيابانهاي نيويورك يا لندن يا بقيهي شهرهاي غربي، اگر توانست كسي را بكُشد، بدون هيچ ملاحظهاي بكشد! وضعشان به اينجا رسيده است. وقتي خانواده از هم پاشيد، وضعيت اين گونه ميشود.
20/12/1375
علت اهمیت اسلام به نقش زن
علّت اين كه اسلام اينقدربه نقش زن درداخل خانواده اهميت ميدهد،همين است كه زن اگربه خانواده پايبند شد،علاقه نشان داد،به تربيت فرزند اهميت داد،به بچههاي خود رسيد،آنهارا شيرداد،آنهارادرآغوش خود بزرگ كرد،براي آنها آذوقههاي فرهنگي - قصص،احكام،حكايت هاي قرآني ،ماجراهاي آموزنده - فراهم كرد ودرهرفرصتي به فرزندان خود مثل غذاي جسماني چشانيد،نسلها درآن جامعه،بالنده ورشيد خواهند شد. اين،هنرزن است ومنافاتي هم بادرس خواندن ودرس گفتن و كاركردن و ورود درسياست وامثال اينها ندارد.
20/12/1375
بزرگترین جنایت در حق زن
زن را وادار ميكردند كه به وسيلهي جلوهگري و جلب چشمها به سمت خود، براي خويش يك شخصيت كاذب درست كند. اين، براي زن انحطاط بود و پيشرفت نبود. آيا جنايتي بزرگتر ازاين نسبت به زن وجود دارد كه بيايند سر او را با آرايش و مُد و جلوهگري و لباس وطلا و زيورآلات بند كنند و از او به عنوان يك ابزار و وسيله، در راه مقاصد گوناگون استفاده كنند و نگذارند در ميدان سياست و اخلاق و تربيت وارد بشود؟ 26/10/1368
زن را اینگونه نگاه کنید تا آزادی و حقوقش را بشناسید!
كساني كه در دنياي جاهل و غافل و گمراه تمدّن غربي ادّعا ميكنند طرفدار حقوق بشرند، در حقيقت ستمگران به زن هستند.
زن را به چشم يك انسان والا نگاه كنيد، تامعلوم شود كه تكامل و حق او و آزادي او چيست. زن را به عنوان موجودي كه ميتواند مايه اي براي صلاح جامعه با پرورش انسان هاي والا شود نگاه كنيد، تا معلوم شود كه حقّ زن چيست و آزادي او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلي تشكيل خانواده در نظربگيريد؛ كه خانواده اگرچه از مرد و زن تشكيل ميشود و هر دو در تشكيل خانواده وموجوديت آن مؤثّرند، اما آسايش فضاي خانواده، آرامش و سكونتي كه در فضاي خانه است،به بركت زن و طبيعت زنانه است. با اين چشم به زن نگاه كنند تا معلوم شود كه اوچگونه كمال پيدا ميكند و حقوقش در چيست. 25/9/1371
شان نزول سوره حشر
شأن نزول:
در مورد نزول پنج آيه اول اين سوره شأن نزول مفصلى ذكر كرده اند كه فشرده آن چنين است:
در سرزمين مدينه سه گروه از يهود زندگى مىكردند «بنى نضير» و «بنى قريظه» و «بنى قينقاع» و گفته مىشود كه آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولى چون در كتب مذهبى خود خوانده بودند كه پيامبرى از سرزمين مدينه ظهور مىكند به اين سرزمين كوچ كردند، و در انتظار اين ظهور بزرگ بودند.
هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به مدينه هجرت فرمود با آنها پيمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى يافتند از نقض اين پيمان فروگذار نكردند.
از جمله اين كه بعد از جنگ «احد»- غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد- «كعب بن اشرف» با چهل مرد سوار از يهود به مكّه آمدند و يكسر به سراغ قريش رفتند و با آنها عهد و پيمان بستند كه همگى متحدا بر ضد محمّد صلّى اللّه عليه و آله پيكار كنند.
اين خبر از طريق وحى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد.
ديگر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روزى با چند نفر از بزرگان و يارانش به سوى قبيله بنى نضير كه در نزديكى مدينه زندگى مىكردند آمد و مىخواست از آنها كمك يا وامى بگيرد، و شايد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و يارانش مىخواستند در زير اين پوشش وضع «بنى نضير» را از نزديك بررسى كنند، مبادا مسلمانان غافلگير شوند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در بيرون قلعه يهود بود و با «كعب بن اشرف» در اين زمينه صحبت كرد، در اين هنگام در ميان يهوديان بذر توطئهاى پاشيده شد، و با يكديگر گفتند:
يك نفر پشت بام رود و سنگ عظيمى بر او بيفكند و ما را از دست اين مرد راحت كند! يكى از يهود اعلام آمادگى كرد و به پشت بام رفت.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از طريق وحى آگاه شد برخاست و به مدينه آمد، و اينجا بود كه پيمان شكنى يهود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مسلم شد، و دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد.
در بعضى از روايات نيز آمده كه يكى از شعراى بنى نضير به هجو و بدگوئى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخت و اين خود دليل ديگرى بر پيمان شكنى آنها بود.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى اين كه ضربه كارى قبلا به آنها بزند به «محمّد بن مسلمه» كه با «كعب بن اشرف» بزرگ يهود آشنائى داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتى اين كار را كرد.
كشته شدن «كعب بن اشرف» تزلزلى در يهود ايجاد كرد. به دنبال آن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد مسلمانان براى جنگ با اين قوم پيمان شكن حركت كنند، هنگامى كه آنها با خبر شدند، به قلعههاى مستحكم و دژهاى نيرومند خود پناه بردند، و درها را محكم بستند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد بعضى درختان نخل را كه نزديك قلعه ها بود بكنند يا بسوزانند.
اين كار فرياد يهود را بلند كرد گفتند: اى محمّد! تو پيوسته از اين گونه كارها نهى مىكردى، پس اين چه برنامهاى است؟
آيه پنجم اين سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه اين يك دستور خاص الهى بود.
محاصره چند روز طول كشيد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى پرهيز از خونريزى به آنها پيشنهاد كرد كه سرزمين مدينه را ترك گويند آنها نيز پذيرفتند، مقدارى از اموال خود را برداشته و بقيه را رها كردند باقيمانده اموال و اراضى و باغات و خانههاى آنها به دست مسلمانان افتاد.
برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 135 الی 137
اختتامیه همایش «خانواده، معنویت، آسیب ها و چالش های پیش رو»
معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی زینبیه از برگزاری نشست علمی در اختتامیه همایش «خانواده، معنویت، آسیب ها و چالش های پیش رو» با حضور سرکار خانم دکتر عبدلی مدیر محترم مورخ 21/12/1401 خبر داد.
دکتر عبدلی مدیر مؤسسه آموزش عالی زینبیه بیان کرد: خانواده به عنوان کوچکترین و اثر گذارترین نهاد بشری است و سعادت و رشادت جامعه در گرو سعادت و رشادت خانواده است. آسیب شناسی خانواده در عصر حاضر بسیار مهم می باشد. امروزه خانواده بیش از گذشته تحت تاثیر اندیشه های اومانیستی ، رویکردهای جامعه شناختی سکولار غربی و سبک زندگی غربی به لحاظ ماهیت ، ساختار و کارکرد دچار آسیب و بحران شده است . علی رغم پیشرفت و رشد تکنولوژی و مدرنیته حلقة مفقوده ی انسان امروزی آرامش می باشد که ناشی از عدم وجود معنویت در زندگی ها می باشد.
سیطره تفکر غربی و مبانی فکری و معرفتی ان از جمله املنیسم، سوبژکتیویسم، نسبی گرایی حقیقت ، فردگرایی و… خانواده را دچار چالش و بحران های معرفتی، اخلاقی و روانشناختی نموده است.
ایشان در ادامه به تعاریف مختلف از معنویت پرداخت و گفت: معنویت به معنای احساس با معنا بودن حیات انسان و رابطهی انسان و جهان، توجه به مبدأ و معاد است. از نظر ارنست مایر؛ معنویت جستجوی مداوم معنا و هدف زندگی است.
تعریف معنویت از دیدگاه جیمز الکینز: معنویت شیوه ای از بودن و تجربه که به واسطه آگاهی از یک بعد متعال و بنابر ارزش های مشخص از لحاظ فرد و دیگران، طبیعت و زندگی توصیف می شود.
شهید مطهری در خصوص معنای معنویت می گوید: معنویت نوعی احساس و گرایش ذاتی انسان به امور خیر مادی مانند: علم، جهاد، تقوی، پرستش و ویژگی های متعال انسانی است.
بر اساس نظر قرآن؛ معنویت پایه تکامل انسان و تکیه بر عبادات است که باعث تقویت جنبه معنوی روح انسان و از اهداف عالی خلق انسان می باشد. همچنین معنویت و گرایش های متعالی، فصل تمیز انسان با دیگر موجودات است.
مدیریت محترم مؤسسه آموزش عالی حوزوی زینبیه در ادامه به بیان رابطه معنویت و خانواده پرداخت و به راهکارهایی جهت معنویت خانواده اشاره کرد:
تشکیل خانواده بر مبنای اخلاق و معنویت؛ انجام واجبات و ترک محرمات مانند: پرداخت خمس و زکات، نماز و روزه، عدم گناه، امام صادق علیه السلام می فرماید: کسی که مرتکب گناه می شود از نماز شب محروم می شود و نفوذ کار ناپسند در انجام دهنده از نفوذ چاقو در گوشت سریع تر است.
معرفی، بازخوانی و ارائه الگوهای زمینی برای خانواده برداشت درست از معنویت و دین، فهم و ارائه درست دینی و معنویت به نسل جوان که نه عزلت نشینی هست و نه غرق لذت شدن؛ قناعت، پرهیز از تجمل گرایی
مدیریت رسانه و نفوذ محتوای فلسفی غربی مانند: ترویج خشونت، خیانت، دروغ، ناامیدی، سیاه نمایی و دین گریزی.
وی در خاتمه به نقش مهم و مؤثر پژوهش در پیشرفت و توسعه پایدار هر کشور پرداخت و گفت: جهان یک دهکده کوچک می باشد. رشد و نشر سریع اطلاعات، نیازمند به بروزرسانی دارد و توسعهی پژوهش با توسعهی عوامل پژوهش همانند: سخت افزار، نرم افزار و نیروی انسانی امکان پذیر است. در مرحله سخت افزار باید امکانات فیزیکی و زیرساخت ها و ابزارهای پژوهشی مهیا گردد. و در مرحله نرم افزاری: جریان اطلاعات و دانش، میان پژوهشگران تکمیل گردد و در نهایت نیروی انسانی پژوهشگر فعال، باید کنجکاو، حساس بر مسائل، جستجوگر، موفق در کار گروهی، تشکیلاتی بودن، آزادگی و بی طرف بودن، تلاش گر، خستگی ناپذیر، و دغدغهمند باشد تا بتواند مرزهای دانش را توسعه دهد.
برگزاری نشست علمی در اختتامیه همایش
معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی زینبیه از برگزاری نشست علمی در اختتامیه همایش «خانواده، معنویت، آسیب ها و چالش های پیش رو» با حضور حجت الاسلام و المسلمین آقای کریمی مدیر حوزههای علمیه خواهران مورخ 21/12/1401 خبر داد.
آقای کریمی در ابتدای ورود به بحث گفت : برگزاری چنین همایش ها و جشنواره هایی بسیار حائز اهمیت می باشد زیرا مقالاتی که به همایش ها ارسال می گردد؛ باید از مسائل و مشکلات جامعه گره گشایی کند.
در ادامه مدیر حوزه های علمیه خواهران تاکید کرد: خانواده به عنوان هسته مهم جامعه در یک اجتماع سالم به صورت ویژه باید مورد توجه حوزه های علمیه قرار بگیرد. زیرا امروزه شاهد تغییراتی از سوی نهادهای ضدفرهنگی علیه خانواده هستیم، در غرب خانواده را به شکل جدید معرفی می کنند، مانند: خانواده سفید، تک جنسیتی و … این تغییرات نظم نوین و تمدن جهانی و اسلامی را مورد هجمه قرار می دهد و ما حوزوی ها نباید نسبت به آن ها بی تفاوت باشیم.
آقای کریمی اذعان کرد: آسیب هایی که در جامعه نسبت به تشکیل خانواده می بینیم باید شناخته شود و در گام بعدی به وسیله معنویت این آسیب ها را حل کنیم. و اهداف همایش همین است که آسیب ها را بشناساند و در گام بعدی این مباحث علمی بسیار ارزشمند فرآوری شود، تا در متن جامعه، مشکلات را حل کند.
در خاتمه ایشان بیان کردند: خانوده بدون معنویت، یک خانوادهی غربی خواهد شد که نهایتاً خود را حفظ می کند و معنویت به معنای رابطه قلبی و حقوقی با خداوند متعال می باشد. وقتی وارد برنامه معنوی میشویم احساس می کنیم که رابطه قلبی خوبی با خدا داریم. ما حوزوی ها باید معنویت ناب و اصیل را در جامعه عرضه کنیم. خلأهای معنوی و مسائلی که در سطح جامعه وجود دارد باید برطرف شود تا جامعه به سمت و سوی کمال حرکت نماید.