زندگی به سبک همت
حدیث روز
امام علی عليه السلام :
مـَنْ عـَشِقَ شَيْئاً اَعْشى بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ. فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِاُذُنٍ غَيْرِ سَميعَةٍ؛
آن كس كه به چيزى عشق ورزد، آن عشق، چشم او را كور و قلبش را بيمار مى كند. چنين فردى با چشم ناسالم مى نگرد و با گوش ناشنوا مى شنود.
نهج البلاغه: خ ۱۰۸، ص ۳۳۰
اثر دعا
اثر دعا
همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!(7)
همسر شهید همت می گوید: بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد.(8)
اصول دینی تحکیم خانواده
اصول دینی تحکیم خانواده
اصل كار و تلاش براي تأمين زندگي واجب است و عبادت محسوب ميشود و تنبلي و بيحوصلگي را بايد كنار گذاشت. نفقه خانواده و راه تأمين آن حلال باشد، يعني با ساختار رياضي انسان و خوشبختي انسان سازگاري داشته باشد كه خداوند بر اساس نوع وجود انسان حلال و حرام كرده است.
اگر بخواهیم سعادت دنیا و آخرت را داشته باشیم باید سه جنبه را مراعات كنیم؛ 1. مادی، 2. عاطفی، 3. معنوی.
1 ـ اصل كار و تلاش برای تأمین زندگی واجب است و عبادت محسوب میشود و تنبلی و بیحوصلگی را باید كنار گذاشت.
2 ـ نفقه خانواده و راه تأمین آن حلال باشد، یعنی با ساختار ریاضی انسان و خوشبختی انسان سازگاری داشته باشد كه خداوند بر اساس نوع وجود انسان حلال و حرام كرده است.
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: حلال یعنی مفید، حرام یعنی مضر.
پس باید شغل حلال باشد. بعضی كارها درآمدش حرام است. گاهی اوقات كار حلال است ولی با بیدقتی، حرام میشود. (ندادن خمس و زكات) گاهی شغل پاك و پسندیده است اما كارهایی از طرف ما صورت میگیرد كه مجموعه درآمد را شبههناك میكند. ما موظف هستیم كه درآمدمان شبههناك نباشد. طلب حلال بر هر زن و مردی واجب است، خداوند دوست دارد بندهاش را در راه طلب حلال. خسته ببیند.
بعضی از كارهای حرام؛ گاهی اوقات حرام كردن مال به شغل مربوط است. گاهی اوقات به یك سلسله كارها ربط دارد؛ مانند:
1. تقلب در كار، مثل دوخت لباس ایرانی كه مارك خارجی میزنند. 2. جنس دست دوم را بهعنوان نو بفروشند. 3. مواد غذایی آلوده، تاریخ مصرف گذشته.4.قاچاق کالا
نبی اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ترك یك لقمه حرام از دو هزار ركعت نماز مستحبی محبوبتر است. یعنی پرهیز از لقمه حرام از دو هزار ركعت نماز برای انسان پیش خدا محبوبتر است. پس ببیند خوردنش چقدر ضرر دارد.
اگر شما از كمترین پول حرام بگذرید، پیش خدا ارزشش بیشتر است. حالا ببینید استفاده از آن چقدر سقوط دارد.
حرام آثار تخریبی زیادی دارد. لقمه حرام مثل ویروس آدم را تخریب میكند. حرام مثل سرطان است وقتی بیاید تمام ساختار وجودی آدم را چه در نظام فردی و چه در نظام خانوادگی و اجتماعی خراب میكند؛ مثل بمب می ماند كه همه چیز را از بین میبرد. خداوند كه عالم را خلق كرده، گزارش میدهد كه یك سلسله آفت وجود دارد در بیرون كه زندگی آدم را كاملاً فلج و همچنین آخرت و دنیای انسان را هم خراب میكند. لقمه حرام مثل سم است وقتی كسی آلوده به حرام شود از آن انتظار هر كاری میرود. لقمه حرام انسان را از یك بداخلاقی كوچك تا كشتن معصوم جلو میبرد و لقمه حرام آثار نامحدودی دارد. در زبان عامیانه خودمان كسی كه خیلی كار خلاف میكند، میگویند حرام لقمه است. خداوند میفرماید: وقتی لقمه حرام میآید در زندگی آثار مخربی دارد. گاهی پدر و مادرها میگویند ما تمام اصول را رعایت كردیم ولی چرا زن یا شوهر یا بچه اینطوری شده است. چون عامل تخریب را در خانه داریم. بهدلیل اینكه لقمه حرام آثار خود را دارد. برگردید ببینید كجا كار را خراب كردهاید.
در عوالم هستی علاوه بر نظام های دیگر دو نظام به نامهای: نظام خلق و نظام ملكوت وجود دارد. هیچ شیئی وجود ندارد كه باطن نداشته باشد. گاهی اوقات پزشكان شخص را جواب میكنند، توسل میكند و معالجه میشود چون به غیر این نظام ظاهری ما نظام معنوی هم داریم و آن عمل میكند. پس همه چیز مسائل ظاهری نیست و این تأثیرگذار است. لقمه حرام با ظاهر و باطن آدم كار دارد. اخلاق و عواطف را به هم میریزد. لقمه حرام یقین را از آدم میگیرد. پس اگر ما خوشبختی را بخواهیم باید به این موضوع خوب فكر كنیم و روی آن كار كنیم، به مردم آگاهی دهیم و راه حرام را ببندیم. اگر یك نفر به حرام مبتلا شود روی همه تأثیر میگذارد.
نبی اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: عبادت با غذای حرام و لقمه حرام مثل ساختمانسازی روی شن است. هر كار مثبتی شما انجام دهید، لقمه حرام آن را از بین میبرد.
در فرمایش دیگری از امام صادق (علیه السلام) آمده: كسی كه مال حرامی به دستش بیاید نه حج، نه عمره، نه صله رحم از او پذیرفته نخواهد بود. حتی مسائل زناشویی و نطفه را از بین میبرد. وقتی نطفه با لقمه حرام بسته میشود و رشد میكند، خوب عمل نمیآید حتی روی خود آدم هم تأثیر میگذارد. هیچ حریمی را نمیشناسد. چون لقمه حرام بیاید همه چیز را خراب میكند.
شرح مختصری از زندگینامه امام جعفر صادق(ع)
امام جعفر صادق (ع)، ششمین پیشوای شیعیان در هفدهم ربیعالاول متولد شدند و توانستند در طول زندگی مبارک خود نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را تأسیس و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کنند.
ولادت
امام صادق (ع) بنا به نقل برخی منابع، در 17 ریبع الاول سال 80 هجری و به نقل منابع دیگر، در سال 83 هجری در مدینه چشم به جهان گشودند و مادر آن حضرت فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر بود.
نام، نسب و القاب
جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام مذهب شیعه امامی و پنجمین امام مذهب اسماعیلیه است. پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرشان ام فروه دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکربود. برطبق کشف الغمه، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از پدر و هم از مادر به ابوبکر میرسید، امام صادق فرمودند: «لَقَدْ وَلَدَنِي أَبُو بَكْرٍ مَرَّتَيْن» (من دو بار از ابوبکر متولد شدهام)؛ اما برخی از جمله علامه شوشتری و محمدباقر مجلسی، این روایت را جعلی میدانند. همچنین کنیه مشهور امام صادق(ع)، ابوعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیههای ابواسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز از او نام بردهاند.
مشهورترین لقب ایشان «صادق» است. برطبق روایتی، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به این امام همام دادهاند تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛ اما برخی گفتهاند امام صادق (ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفتهاند؛ چراکه در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام برضد حکومت تحریک میکرد، کذّاب (دروغگو) میگفتند. در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق (ع) به کار میرفته است. برخی از علمای اهل سنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.
فرزندان امام صادق (ع)
از امام جعفر صادق (ع) هفت پسر و سه دختر بر جاى ماند که عبارتند از:
۱- اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترین فرزند وی است. اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت. پس از شهادت حضرت صادق (ع) عدهای از کجاندیشان به امامت اسماعیل و عدهای به امامت فرزند اسماعیل محمد پیوستند که آنان را اسماعیلیه میگویند.
۲- عبدالله بن افطح: او همیشه با خواستههای پدر مخالفت میکرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نیز امامت وی را پذیرفتند که آنان را فطحیه مینامند. بعدها، چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند.
۳- امام موسی کاظم (ع)
۴- اسحاق بن جعفر صادق (ع) شخص جلیلالقدر و اهل فضل و تقوی بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و به امامت برادرش موسی علیه السلام قائل بود.
۵- محمد دیباج بن جعفرصادق (ع): این شخص والا از شجاعترین مردمان عصر خود بود و در تمام سال یک روز در میان روزهدار بود. در سال یکصد و نود و نه به مأمون عباسی به خاطر ظلمها و حقکشیهای وی خروج کرد و مأمون نیز یکی از سرداران سپاه خود به نام عیسی جلودی را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در این جنگ سپاهیانش را فراری دادند و خود ایشان را نیز دستگیر کردند. وقتی که به مرز خراسان رسیدند در محلی به نام «فرقان چاپی» که امروزه معروف به لطف آباد است دار فانی را وداع گفت.
۶- عباس بن جعفر صادق (ع) است که سید جلیل القدر و دانشمند و فاضلی بوده است.
۷- علی بن جعفر (ع) شخص کثیر الفضل و پرهیزگار و صاحب عقیده صادق بود. این بزرگوار تحت تربیت برادرش حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به مقامات عالی علمی و عملی نایل شد.
دختران امام صادق (ع):
۱- ام فروه که همنام مادرش بود. این ام فروه عروس زید بن علی بن الحسین بود.
۲- اسماء
۳- فاطمه
حاکمان دوران امامت ایشان
حیات امام صادق (ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود. او در سفر امام باقر (ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق (ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند. در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق (ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد. البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق (ع) و پیروانش وجود داشت.
فعالیتهای علمی
در دوران امامت امام صادق (ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت. این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند. ابان بن تغلب گزارش کرده است که مردم در مسجد از او سؤالات فقهیشان را میپرسیدند. امام صادق (ع) با استفاده از این فرصت، روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ فقه، کلام و… بیان کرد. به گفته ابن حَجَر هیتمی، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابو بحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود. حسن بن علی وشاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق (ع) حدیث نقل میکردند.
مناظرات علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق (ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق (ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند. در این جلسات امام صادق (ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق (ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند. همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با اَبان بن تَغلِب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.
احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق (ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارتند از:
مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا
مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره حدوث عالَم
مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی
مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس
مناظره با برخی از علمای معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی
تشکیل حکومت
سیاست نخست امام صادق (ع) یک سیاست فرهنگى و در جهت پرورش اصحابى بود که از نظر فقهى و روایى از بنیانگذاران تشیع جعفرى به شمار آمدهاند. تلاشهاى سیاسى امام در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتى از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعاى امامت و رهبرى اسلام در خانواده رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامى علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم، که مهمترینش کار فرهنگى بود، جز شکست و نابودى نتیجه دیگر نداشت. چنانکه در جریان حرکتى که زید بن على و پس از آن یحیى بن زید در خراسان به آن دست زدند، بنى عباس بیشترین بهره را برده و در عمل، خود را به عنوان مصداق شعار «الرضا من آل محمد» تبلیغ کردند.
نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفرى، بنیانگذار تشیع نیرومندى گشت که روز به روز اوج بیشترى گرفت؛ اما زیدیه که منحصرا در خط سیاست بود، رو به افول گذاشتند.
خصوصیات اخلاقی امام صادق (ع)
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق (ع) گزارشهایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه امام صادق (ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است. مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: «در مدتی که پیش امام صادق (ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکرگفتن دیده است».
به گزارش بحار الانوار، امام در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و، چون سپاسگزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم میارزید، به وی بخشید. روایتهایی نیز از انفاقهای پنهانی امام صادق (ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شبها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه میریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر میبرد و میان آنها تقسیم میکرد. ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق (ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنیهاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و گفت: «او همیشه برایش پول میفرستد؛ اما امام صادق (ع)، باوجود ثروتش چیزی به او نمیدهد».
شهادت
بسیاری از منابع متقدم شیعه و سنی از شهادت امام صادق (ع) سخن نگفتهاند. برخی از علماء شیعه همچون شیخ مفید درگذشت او را به مرگ طبیعی دانستهاند. برخی نیز با تکیه بر حدیثی که میگوید امامان با قتل از دنیا میروند، گفتهاند امام صادق (ع) شهید شده است. شیخ صدوق تصریح کرده است که امام صادق (ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت از دنیا رفته است.
زمان شهادت: یكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى
مدفن مطهر: قـبـر شریفش در قبرستان بقیع (واقع در مدینه منوره) در كنار قبر پدر و جدّ و عمویش امام حسن مجتبى (علیه السلام) مى باشد.