قیام 15 خرداد
قیام ۱۵ خرداد مجموعه وقایعی بود که در خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی به دنبال بازداشت روحالله خمینی در انتقاد به لایحهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید رخ داد. تظاهرات در شهرهای پیشوا و تهران و قم علیه دولت اسدالله علم برگزار شد. این تظاهرات به زد و خورد بین مأموران شهربانی و تظاهرکنندگان انجامید. برخی تحلیلگران و نیز روحالله خمینی و هوادارانش معتقدند: قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقطه عطفی در آغاز انقلاب اسلامی بهشمار میآید.[۱] که آغاز این حرکت از شهرستان پیشوا (امام زاده جعفر ) اتفاق افتاد. روز ۱۵ خرداد در جمهوری اسلامی ایران یکی از تعطیلات رسمی است.
در دیماه ۱۳۴۱ خورشیدی، اصلاحات اقتصادی-اجتماعی توسط محمدرضا شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» اعلام و طی یک همهپرسی تصویب شد. طرح انقلاب سفید، با مخالفتهایی از سوی جبهه ملی و همچنین محافل مذهبی، روبرو شد.
یکی از مهمترین مخالفان این طرحها، روحالله خمینی بود. وی، ضمن دوری جستن از طرح موضوعاتی چون اصلاحات ارضی و حق رأی زنان که موضوع اصلی مورد مخالفت دیگر روحانیون بود، به مسائلی پرداخت که بیشتر، توده مردم را خشمگین میساخت و مرکز ثقل مخالفتش با شاه بر سر نفوذ آمریکا در ایران بود. اعتراضاتی که در خرداد ۱۳۴۲، در شهرهای بزرگ ایران به وقوع پیوست، با دستور شاه و توسط ارتش، با سرکوبی خونین پایان یافت.
مروری بر زندگینامه امام خمینی (س) در چهار دوره : از ولادت تا رحلت 1281- 1368
امام خمینی (س) در روز بیستم جمادیالثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا س) 1321ق/ 1281ش، در خانوادهای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت دیده به جهان گشود و در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روحالله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمهای دلسوز (صاحبه خانم) و دایهای پرهیزگار…
انا اعطیناک الکوثر … (قرآن کریم سوره کوثر)
ای پیامبر، ما به تو کوثر (خیر کثیر) بخشیدیم …
امام خمینی (س) در روز بیستم جمادیالثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) 1321ق/ 1281ش، در خانوادهای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت دیده به جهان گشود و در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روحالله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمهای دلسوز (صاحبه خانم) و دایهای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.
دوره اول (از 1281- 1300ش)
دوران کودکی و نوجوانی روحالله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز میداد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران مثل بمبباران مجلس در نقاشیها و مشقهای خوشنویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است. از جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9-10 سالگی) با عنوان: «غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست» خطاب به ملت ایران:
هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست
مملکت داریوش دستخوش نیکولاست 1
میتوان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل نموده و بالاخره مصمم می شود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند. 2
تحصیلات روحالله
روحالله با بهره وری از استعداد فوقالعاده، رشتههای مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش فوقالعاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته حوزه علمیه قم به شمار میآمد. 3
اولین خطابه رسمی روحالله
روحالله ضمن تحصیل در اراک در ایام 19 سالگی در مراسم بزرگداشت « رکن اعظم مشروطه» مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. 4
از قول روحالله نقل شده « … پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم 5 و این خواستن عهدی بود با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد … و عده ای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گوییها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.» 6
دوره دوم زندگی روحالله (از 1300ش-1320)
این دوره از زندگی روحالله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاستهای دینزدایی رضاخان و تا 1320 ادامه دارد، در این دوره روحالله مشغول تحصیل و تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می باشد. در این دوره اختناق رضاخانی؛ هدف علما حفظ حوزه قم بود. اهمیت آن در آن زمان کمتر از تأسیس حکومت اسلامی در سال 57 نبود. 7
دوره سوم (از 1320-1340)
این دوره از زندگی امام با چهل سالگی آغاز میشود و مصادف است با دو حادثه مهم؛ یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه کوششها و اقدامات روحالله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد، لذا با صدور بیانیهای در 11 جمادیالثانی 1363ق/1323ش زمان مناسب قیام را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.» 8
دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)
این دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز میشود یکی رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) - که ضایعهای برای جهان اسلام و در عین حال رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. دیگری رحلت آیتالله کاشانی قهرمان مبازره با استعمار انگلیس که روزگاری نامش لرزه بر اندام دشمنان ایران و اسلام میانداخت. همزمان با تسلط امریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از اتحاد شومی خبر می داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد. در این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق (ع) به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند. امام در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم.» امام نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد کرد و شاه فرمان خاموش کردن فریاد امام را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد امام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح 15 خرداد خبر دستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابانها ریخته با شعار « یا مرگ یا خمینی» به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و به خون نشست. قیام (15 خرداد 1342) علیالظاهر با تبعید رهبر انقلاب به ترکیه و سپس عراق از جوشش و جنبش افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفی فرزند امام در 56 روح تازه ای به جنبش دمید. چاپ مقالهای توهینآمیز به امام و روحانیت در 17 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام 19 دی ماه 1356 را به دنبال داشت. مراسم چهلم شهدای 19 دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه 17 شهریور 57 منجر شد همچنین فرار شاه و ورود امام را به وطن نوید داد. مردم در پی استقبال بی سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را شنیدند و حکم سرنوشتساز ایشان را در لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 با جان دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم با، مناطق حساس را سنگربندی و در مدت 24 ساعت مبارزه بی امان، طرحهای کودتاچیان را نقش بر آب و هرگونه فرصت را از آنها سلب کردند. و بالاخره پیروزی قیام 15 خرداد در شب 22 بهمن 57 به گوش رسید.
از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 1368(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمیگنجد، فقط در یک جمله میتوان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی می توانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئهها را خنثی کرد به گونهای که ملت ایران، در سال 1368 در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از 11 سال تحمل سختیها و مشکلات وداع میکرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود. عشق و پایداری مردم عمیقتر و قصدشان بر ادامه راه امام و انقلاب جدی تر و نظام شان علی رغم همه توطئهها و حوادث پر ثبات تر از هر زمان دیگر بود. روانش شاد و راهش پر رهرو باد.
هشتم شوال، سالروز غمانگیز تخریب حرم شریف ائمه بقیع (ع) به دست وهابیان آلسعود
هشتم شوال، سالروز غمانگیز تخریب حرم شریف ائمه بقیع (ع) به دست وهابیان آلسعود است. در این روز، تفکر ارتجاعی وهابیگری به بهانه برداشت غلط از دین، مضجع شریف و حرم نورانی ائمه بقیع(ع) و صحابه بزرگوار را ویران کردند و به خیال خود، سنت پیامبر (ص) را احیا کردند.
هر شیفتهای که دل به مدینه روانه میکند، بر غربت قبرستان بقیع ناله میکند. تربت مطهر چهار امام معصوم (ع) تنها با سنگچینهایی نمایان است که زائران آن اجازه زیارت ندارد و باید با دل گریه کنند، بقیع سند مظلومیت همیشگی شیعه است.
اساس نقشه تخریب آثار و ابنیه اسلامی نقشه بسیار عمیق و خائنانهای بود که بیگانگان برای محو مستندات و شواهد عینی و اثری تاریخ اسلام کشیده بودند.
وهابیان در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری حرم امامان بقیع را ویران کردند. این روز به «یوم الهدم» (روز ویرانی) مشهور است. تخریب بناها در بقیع توسط جریان وهابیت در عربستان سعودی برای از بین بردن اماکن زیارتی بود. تا آن زمان بر روی مقبره پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند گنبدها و بناهایی قرار داشت. پس از تسلط وهابیان بر مدینه آنها ضمن تخریب قبور آثاری که بر روی قبور قرار داشت را نیز از بین بردند.
بقیع اولین مزاری است که به دستور رسول اکرم (ص) توسط مسلمانان صدر اسلام ایجاد شد. ابن اثیر میگوید: «بقیع در لغت به محل وسیعی که دارای درخت یا ریشه درخت باشد، گفته میشود و چون مکان بقیع پیش از آن دارای درخت غرقد و ریشههای آن بود، پس از قطع این اشجار نیز با همان اسم معروف شد. » در بقیع اولین کسی که از انصار به خاک سپرده شد، «اسعد بن زراره» و از مهاجران «عثمان بن مظعون» بوده است.
همچنین بقیع مدفن چهار امام مظلوم شیعه امام حسن (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر(ع) وامام جعفر صادق (ع) است. همچنین قبرچند تن از همسران پیامبر(ص) و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد؛ مادر حضرت علی بن ابیطالب، حضرت ام البنین؛ مادر حضرت اباالفضل العباس(ع) و برخی دیگر از بزرگان اسلام در بقیع قرار دارد.
یکی از آفات بزرگ و خطرناک تمام مذاهب و آیینها، کجفهمیها، تندرویها و برداشتهای اشتباه و انحرافی و به اصطلاح قرائتهای خودساخته از دین است که در مقاطع مختلف میان پیروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. از مصادیق و نمونههای بارز چنین انحراف فکری و برداشتهای ناروایی، گروه خوارج است. پس از چند قرن از ظهور خوارج یعنی در آستانه قرن هشتم نمونهای دیگر از این انحرافات ظاهر شد و احمد بن تیمیه در شام مطالبی را در مسائل مختلف اسلامی خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاوای علما و پیشوایان به شکل سخنرانی و مکتوب منتشر کرد. علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظریههای او به میدان آمدند و به نقد عقاید او پرداختند و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند.
ابن تیمیه پس از چند بار زندانی شدن در مصر و شام، سرانجام در سال ۷۲۸هجری قمری در زندان دمشق از دنیا رفت. وضع به همین منوال بود تا این که در قرن یازدهم، در نجد حجاز ، فردی به نام محمد بن عبدالوهاب به ترویج و تبلیغ عقاید ابن تیمیه پرداخت. دلایل مختلفی باعث شد که ابن وهاب در فعالیتهای خود موفق شود. از جمله آن که وی در شهر نجد به اظهار و نشرعقاید خود پرداخت که مردم آن را افراد دور از تمدن و معارف تشکیل میدادند اما ابن تیمیه در مرکز معارف دینی قرار داشت.
همچنین با متهم کردن دیگر مسلمانان به کفر، مردم نجد به غارت و کسب ثروت تشویق شدند. فتوای فقهی وهابیان مشتمل بر چند مورد است؛ مهمترین آنها حرمت سفر برای زیارت مرقد پیامبران و صالحان و حرمت تبرک و توسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر مرقد آنها است. بر اساس فتوای وهابیان هر گونه توسل و تبرک جستن به ساحت پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام شرک و کفر و بت پرستی محسوب میشود و موجب حلال شدن مال و جان چنین افراد است.
مرحوم آیتالله امین عاملی در کتاب خود درباره عقاید وهابیون مینویسد: «اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشتهاند و پس از توحید به شرک گراییدهاند؛ زیرا آنان در دین بدعت گذاشتهاند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روی آوردهاند، لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است. »
بر این اساس بود که آنها به هر جا و به هر شهر و دیاری دست مییافتند قبل از هر چیز به تخریب مشاهد شریفه و بقاع متبرکه میپرداختند. وهابیان هنگام تسلط بر طائف و مکه مراقد جد و عموی پیامبر، حضرت خدیجه همسر پیامبر و بسیاری از اماکن مقدس را ویران کردند. وهابیان همچنین در ماه رمضان ۱۳۴۴هجری قمری وارد مدینه شدند و پس از گذشت چند روز درهشتم ماه شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومین(ع) در بقیع را به کلی منهدم کردند و از این
حرم و مراقد به جز قطعه سنگهایی که در اطراف قبور نصب کردند، اثر و علامتی باقی نماند.
تنها حرم مطهر پیامبر اسلام(ص) آن هم به دلیل ترس از قیام مسلمانان جهان از تعرض و تخریب مصون ماند که اگر این ترس نبود حرم پیامبر اسلام(ص) پیش از دیگر بقاع مورد تعرض قرار میگرفت.
وقتی خبر هولناک ویرانی بقاع و هتک حرمت نسبت به حرم شریف ائمه بقیع در کشورهای اسلامی انتشار یافت، مسلمانان آن را مصیبتی عظیم و حادثهای بس بزرگ اعلام کردند. تلگرافهای اعتراض از سوی علما و مراجع و شخصیتهای سیاسی از عراق و ایران و هند و دیگر کشورها به سوی حاکمان حجاز سرازیر شد. مجالس درس در حوزههای علمیه تعطیل و مراسم عزاداری به عنوان اعتراض و سوگواری برگزار شد ولی چه سود که این حادثه بزرگ و تأسفبار به وقوع پیوست و این آثار و ابنیه مذهبی و تاریخی که سابقه بعضی از آنها به بیش از ۱۰ قرن میرسید، به دست گروهی متعصب و متحجر با خاک یکسان شد. البته پس از آن وهابیان دست به مبارزه فرهنگی زدند تا وجود چنین مکانی را از منابع تاریخی حذف کنند.
نخستین تخریب قبور مطهر ائمه بقیع به دست وهابیون سعودی در سال ۱۲۲۰ هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودیها توسط حکومت عثمانی روی داد، پس از این واقعه تاریخی - اسلامی با سرمایهگذاری مسلمانان شیعه و به کار بردن امکانات ویژهای، مراقد تخریب شده به زیباترین شکل بازسازی شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقیع به یکی از زیباترین مراقد زیارتی و در واقع مکان زیارتی - سیاحتی مسلمانان تبدیل شد.
دومین و در واقع دردناکترین حادثه تاریخی - اسلامی معاصر به هشتم شوال سال ۱۳۴۴ و پس از روی کار آمدن سومین حکومت وهابی عربستان مربوط میشود؛ سالی که وهابیون به فتوای سران خود مبنی بر اهانت و تحقیر مقدسات شیعه، مراقد مطهر ائمه و اهلبیت پیامبر(ص) را مورد دومین هجوم وحشیانه خود قراردادند و بقیع را به مقبرهای ویران شده و در واقع مهجور و ناشناخته تبدیل کردند.
شب قدر
درک شب قدر یعنی انسان در طرح امام و برنامه امام قرار بگیرد و امام یک جایگاهی برای ما در برنامۀ خودشان در نظر بگیرند و کاری به ما بدهند.
در شب قدر، پنهانیترین نقشههای دشمنان نیز روی میز حضرت قرار دارد و آن حضرت دربارۀ آنها تصمیم میگیرند.
ما در تاریخ به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امتحان شدهایم و باز هم داریم امتحان میشویم.
استاد میرباقری
ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)
ماه دل آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته ایم و به کرامت و مهربانی اش محتاجیم.
سالروز ولادت امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد.