حدیث روز
سه نشانه انسان صبور
پيامبر اکرم صلياللهعليهوآله
عَلامَةُ الصّابِرِ فِى ثَلاثٍ: اَوَّلُها، اَنْ لايَكْسِلَ، وَالثَّانِيَةُ، اَنْ لايَضْجُرَ، وَالثّالِثَةُ، اَنْ لايَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عز و جل لاِنَّهُ اِذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اِذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ، وَاِذا شَكا مِنْ رَبِّهِ عز و جل فَقَدْ عَصاهُ
نشانه انسان صبور در سه چيز است:
اينكه كسل نمیشود.
دل تنگ نمیشود.
از پروردگارش شكايت نمیكند.
چرا كه وقتى كسل شود، حق را ضايع و تباه خواهد كرد،
هنگامى كه دلتنگ شد، سپاسگزارى نمیكند،
بحارالانوار،۷۱/۸۶
طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز دارد
نیاز به عالمان دینی که به دینِ مردم خدمت کنند، نیاز اولِ حیاتی کشور است، و ما نمیتوانیم این نیاز را به هیچ طریقی به جز حضور جوانان مستعد در حوزههای علمیه تأمین کنیم.
جوانانی که ابتدا حوزههای علمیه به آنها خدمت خواهند کرد و سپس آنان، به خدمت و صیانت از حوزههای علمیه خواهند پرداخت.
نکتۀ مهم و قابل توجه این است که حوزههای علمیه برای انواع استعدادها، شغلهای متنوع و ارزشمند ارائه میکند.
یعنی وقتی عالم دینی شدی، بنا بر استعداد و تواناییهای خاصِ خودت میتوانی از تحصیل در انواع شاخههای علوم دینی تا انواع خدمات از قبیل تحقیق و پژوهشگری، تبلیغ و نویسندگی، تدریس و امامت جماعت، و انواع فعالیتهای فرهنگی را در جامعه انجام دهی. کسی در طلبگی نباید نگران آیندۀ شغلی خودش باشد.
طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز دارد.
البته تحصیل معارف دینی لیاقت هم میخواهد. ما برای تحصیل علوم دینی، نیاز به انسانهای شایسته و شریف داریم و خداوند هم خیلی در این زمینه سختگیر است. یعنی خداوند در پذیرش افراد لایق در این زمینه خیلی سختگیر است و هر کسی را نمیپذیرد. هر چند ممکن است کسانی باشند که نفوذی باشند و یا پس از حضور در حوزه ممکن است به دلائلی لیاقت خود را از دست بدهند، ولی غالباً هر کسی راه به چنین جایگاهی پیدا نمیکند.
گاهی انسان خود را لایق نمیبیند ولی علاقمند است در این راه قدم بگذارد. در این صورت باید با توسل به ائمۀ هدی(ع) و تضرع در خانۀ خدا لیاقت را طلب کند و متواضعانه و متوکلانه قدم در این راه بگذارد.
عید سعید فطر مبارک
فقه سنتی و جواهری
مبنای اول، فقه سنتی و جواهری است؛که تعبیر امام بزرگوارمان بود.
صاحب جواهر، مظهر یک فقیه مقید به مقررات فقاهت و قواعد اصولی و فقهی است. او یک ملای اصولىِ مقید و دقیق و منظم بود که از موازین رایج فقهی بین اصولیین، هیچ تخطی نکرد و در بررسی هر مسأله، شهرت و اجماع و ظواهر ادله و اصول و هرچه را که جزو ابزارهای معمولی کار فقاهت شمرده میشود، در اختیار گرفت و آنها را با همان دقتِ یک فقیه اصولی به کار میبست. بنابراین، فقه جواهری، یعنی همان فقه سنتی رایج با متد فقاهت. این روش و متد، همان کیفیت رسیدگی یک مسأله در فقه است.
روش رایج فقها، بدین ترتیب است؛ اولاً، استفاده از ظواهر و علاج مشکلات ظواهر و امارات؛ و هنگامی که فقیه دستش از امارات کوتاه شد، مراجعه به اصول، و پیدا کردن اصلی که اینجا مجرای آن است؛ و اگر معارضهیی میان اصول وجود داشته باشد، علاج کردن آن معارضه و دیگر مشکلات باب اجرای اصول … و بالاخره از آب در آوردن مسألهی فقهی.این، فقه جواهری است.:ما دو فقه، یکی سنتی و دیگری پویا نداریم. فقه پویا، همان فقه سنتی ماست. پویاست، یعنی علاجکنندهی مشکلات انسان و پاسخگوی حوادث واقعه است؛ و سنتی است، یعنی دارای شیوه و متدی است که بر طبق آن «اجتهاد» انجام میگیرد، و این شیوه قرنها معمول بوده و کارایی خود را نشان داده است.
باید فقاهت تقویت شود و درسها و حوزههای فقاهت مورد اهتمام قرار گیرند. اصولاً بیمایه فطیر است و بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و ملا شدن، نمیتوان مفید واقع شد.
1368/04/20
پذیرش
موسسه _آموزش_ عالی_ حوزوی_ زینبیه
به سمت مقصد
امتحان الهی برای این نیست که خدا ما را بشناسد.
… امتحان، در حقیقت یک گام است به سمت مقصد