رمضان ماه مهمانی خدا
در رمضان، مؤمنان با «یا ایّها الّذین آمنوا کُتب علیکم الصّیام» به مهمانی خداوند دعوت شده اند، و این مهمانی ویژگی هایی دارد:
1. میزبان، خداوند و مهمانان را شخصاً دعوت کرده است.
2. وسیله ی پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دوری از دوزخ است.
3. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفته ی روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.
4. چگونگی پذیرایی، شب قدر به گونه ای است که در آن نیاز یک سال مهمانان تأمین می شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می گردد.
5. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است، نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه ی آن در ماه رمضان، همچون تلاوت تمام قرآن در ماه های دیگر است.
این مهمانی، هیچ گونه همخوانی و شباهتی با مهمانی های دنیوی ندارد.
خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می شود و می گوید: «من دعایتان را مستجاب می کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می کشید، پاداش تسبیحی عطا می کنم».
ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان تابستان را
تو می توانی روسری نصفه نیمه ات را ، هی برداری و دوباره بذاری
می توانی گاهی باد بزنش کنی
می توانی مانتوی سفید کوتاه نازک بپوشی تا گرمت نشود
می توانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد
می توانی جوراب هم نپوشی ، لاک هم لابد خنک کننده است
بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک
بوی ادکلنت هم می تواند تا ده متر پشت سرت تعقیبت کند
فرض کن این ها بلد نیستند مثل تو باشند ، فرض کن این ها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمی شود ، فرض کن تو روشنفکری و این ها اُمل
آخر تو چه می دانی چادر ترنم عطر یاس است در فضای غبار آلود دنیا ؟
آخر تو چه می دانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند ؟
تو می توانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
خنکای بهشت گوارایتان ، بانوان چادری
من نمیدانم
ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان مرداد را …. لبخند ملائک باید دیدنی باشد …
چند توصیه از آیت الله وحید خراسانی جهت حضور قلب در نماز
سؤال . چه کنیم تا در نماز حواسمان پرت نشده و توجّهمان به خدای تعالی باشد؟
بعضی از اموری که برای حضور قلب در نماز سفارش شده است عبارتند از:
- اول: وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد از امام رضا(ع) روایت شده که وضو موجب طهارت و تزکیهی دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب1 حدیث 9)
- دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که دربارهی نماز وارد شده تأمّل نماید.
- سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق و ثواب الاعمال عن ابن ابییعفور قال «قال ابوعبدالله الصادق7 اذا صلّیت صلاة فریضة فصلّها لوقتها صلاة مودّع یخاف ان لا یعود الیها ابدا»)
- چهارم: وقتی روبه قبله مینماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی نماید.
- پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند
- ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظه ای که از نماز خارج می شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر مینماید، و ملکی بالای سر او ایستاده و میگوید: ای نمازگزار اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینماید و با چه کسی مناجات میکنی هرگز از او رو بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخواستی (کافی عن ابیجعفر7 قال: «قال رسولالله (ص) اذا قام العبد المؤمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه (اقبل الله الیه) حتی ینصرف … و وکّل الله به ملکاً قائماً علی رأسه یقول له ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفتّ و لازلت من موضعک ابداً» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)
- هفتم: اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانهی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند. (عنه (ص) … و اظّلته الرحمة من فوق رأسه الی افق السماء و الملائکة تحفّه من حوله الی افق السماء…» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)
- هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواک زدن.
منبع: وب سایت آیت الله وحید خراسانی
شاید این رمضان آخرین رمضان عمر تو باشد
از ما میخواهند که این ساعات عمر خود را غنیمت بشماریم و آنها را با خیر و نماز و پرهیزگاری و خدمت به دیگران پر کنیم. همواره به ما تذکر میدهند که چه کسی به شما گفته است زنده خواهید ماند؟ هیچ کسی نمیتواند بقای خود را تضمین کند. پس آماده باشید.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمودهاند: «تجهزوا رحمکم الله فقد نودی فیکم بالرحیل؛
آماده شوید، خدا شما را رحمت کند، چرا که بانگ کوچ را سر دادهاند.
» بانگ کوچ سردادهاند یعنی چه؟ یعنی یک بلندگو هر روز فریاد میزند: آماده شوید، راه بیفتید. بلندگو هم نیاز نیست. خود ما میدانیم که هر روز وقت کوچ است. وقتی کسی از دنیا میرود، ندایی است برای کوچ من.
هر روزی که میآید، هر طلوع و غروب خورشید بانگ برای کوچ است، زیرا هر روزی که میگذرد یک صفحه از عمر من ورق میخورد. هر ساعت و هر لحظه و هر ثانیهای که میگذرد، از باقیمانده عمر من کاسته میشود.
شاید این رمضان آخرین رمضان عمر تو باشد
همه ما خبر حوادث را میشنویم و آنها را میبینیم ولی فکر میکنیم این حوادث برای غیر ماست، و اطمینان داریم که حادثهای برایمان رخ نخواهد داد، تا اینکه ناگهان حادثهای اتفاق میافتد، مرگ نیز همین طور است. تا زمانی که زنده است احساس نمیکند که مرگ در برابر اوست، ولی حادثه ناگهانی قابل پیشبینی نیست، اگر انسان میتوانست حوادث غیرمنتظره را پیشبینی کند دیگر غیرمنتظره و ناگهان نبودند. این طور نیست؟ اتفاقات ناگهانی به خاطر آن است که منتظر آنها نیستیم. بنابراین، هیچ یک از ما اطمینان نداریم که فرصت باقی است.
اسلام از ما میخواهد که یک لحظه از زندگی را نیز از دست ندهیم. در یک حدیث شگفتآور نبوی آمده است: «لو أن امرءاً مؤمنا قامت قیامته و بیده غرسة لغرسها قبل أن یموت؛ اگر مرگ مؤمنی فرا رسد و در دست او نهالی باشد، پیش از آنکه بمیرد آن را میکارد.»
یعنی اگر انسان مؤمن در مزرعهاش مشغول کشاورزی باشد و مرگ او برسد، در حال مرگ نیز نهال را رها نمیکند و به کناری نمیاندازد تا جان بدهد، بلکه در همان حال درخت را در زمین میکارد و سپس میمیرد. منظور این حدیث چیست؟ میخواهد بگوید: حتی همین لحظه کوتاه باقیمانده از زندگی را نیز از دست نده و در راه خیر از آن استفاده کند، و آن نهال را بکار، هرچند در آن حالت نامناسب باشی. از ما میخواهد که همه لحظههای زندگی را غنیمت بدانیم تا زندگی انسان سراسر خیر و برکت و رحمت و کارآمدی باشد.
این چه زندگی است که انسان در آن سودی برای دیگران نداشته باشد؟ انسانی که به دیگران سودی نرساند مرده است، وجود ندارد؛ همچون سنگ است. چه تفاوتی میان او و سنگ وجود دارد؟ سنگ وجود دارد و انسانی که خیر او به دیگرا ن نمیرسد نیز زنده است، ولی دوام و بقاء و صلابت سنگ بیشتر است. مرگ و زندگی چنین انسانی چه تفاوتی دارد؟ هیچ تفاوتی ندارد. حیات انسان با مقدار خیری که از او سر میزند و با مقدار عطا و کارآیی که دارد و با خدماتی که به دیگران ارائه میدهد سنجیده می شود. زندگی این است و جز این هیچ نیست.
ادامه دارد …