میلاد خجسته منجی عالم بشریت بر منتظران آن حضرت مبارک باد.
وقت گذاشتن و عهد با امام زمان ع ؛ عهد با خداست
استاد شجاعی می گوید: معصوم، تجلی تمام نمای خداوند در زمین است و پذیرش ولایت معصوم و وقت گذاشتن برای او که از جانب خداوند به مقام امامت رسیده، در حقیقت وقت گذاشتن و میثاق با خدا و عهدی الهی است.
حالا این سؤال را از خودمان میپرسیم که از این پس، چقدر حاضریم برای امام زمانمان وقت گذاشته و او را یاری کنیم؟ یا برای وفاداری به چنین عهدی چقدر تلاش خواهیم کرد؟ نوع حیات ابدی ما، بستگی به حضور امام زمان در درونمان دارد. این که امام زمان در زندگی و در تصمیمگیری هایمان چقدر تأثیر گذار بوده است؟ هر چه رفاقتمان با او بیشتر باشد و خودمان را نسبت به رعایت این عهد مسئول تر بدانیم، در دنیا و آخرت شادتر زندگی خواهیم کرد.
وقت گذاشتن برای امام زمان، مستحب نیست؛ بلکه اوجب واجبات است. هیچ یک از مشغله های ما برای عدم توجه به امام زمان پذیرفته نیست، چرا که خداوند بر این عهد الهی بسیار تأکید نموده است. اگر کسی در قیامت بتواند از گذر وفاداری به این عهد، جان سالم به در برد، احتمال نجاتش بسیار است.
در روایات بسیاری آمده که اگر کسی امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود، در حالت کفر مرده است و این روایت مشهور است که می فرماید: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة= هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است»
همه ما نسبت به پدر و مادر، اطرافیان و هموطنانمان قیودی داریم که خود را ملزم به رعایت آنها می دانیم. اما آیا حتی برای یکبار امام زمانمان را جزء قیودی که خدا از ما اخذ کرده به شمار آورده ایم؟ آیا رعایت حق ولایتش برای لحظه ای از ذهنمان گذشته است؟
«ان العهد کان عنه مسئولا= از عهد الهی سوال میکنند». در قرآن و روایات، «امامت» عهدی الهی شمرده شده است و انسانها نمیتوانند از آن بی توجه عبور کنند. بیاعتنایی به تنهایی، آوارگی و غربت امام زمان، یقینا ما را در پیشگاه خدا مسئول و مورد بازخواست و در نهایت به عذاب اخروی دچار خواهد نمود.
امام باقر (ع) می فرماید: در آیه «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف سوء» مضطر، وجود مقدّس امام زمان است.
……یادمان باشد که مرگ در چند قدمی ماست و مهدی تنهاتر و غریبتر از همیشه در انتظار یاری ما… باید ببینیم که دست کدام یک از ما محکمتر و استوارتر، دستان پسر فاطمه را خواهد فشرد؟ این تمام سعادت دنیا و ابدیت ما است. اگر نفسهای مهدی در رگ های زندگی ما به جریان افتاده و روحی آسمانی در کالبد تاریک خانه هایمان دمیده شود، زندگی ما شیرین ترین سبک زندگی خواهد شد.
بارالها دستان بی رمق و آلوده ما را به دستان عرشی آخرین باقیمانده ات در زمین برسان و ما را آماده یاری او و وفادار به عهدمان بگردان.
برگرفته از سلسله مباحث خانواده آسمانی استاد محمد شجاعی
توصیه اخلاقی آیتالله بهجت (ره)
تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،
می نشینی بگو یا صاحب الزمان،
برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست، صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن.
بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو
“السلام علیک یا صاحب الزمان”
بعد بخواب.
شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد
شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،
دیگر نمیتوانی گناه کنی،
دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی
و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است
که، در حیرت دوران غیبت
فقط کسانی بر دین خود
ثابت قدم می مانند
که با روح یقین مباشر
و با مولا و صاحب خود
مأنوس باشند”
دعای امام زمان(عج) در ماه رجب
ابن عیاش می گوید از اموری که از ناحیه مقدسه امام عصر ارواحنا فداه به دست شیخ ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید رسیده، دعایی است که در هر روز از ماه رجب خوانده می شود؛ همچنین نقل است که اين توقيع شريف [يعنى دست نويس شريف] از ناحيه مقدّسه به دست شيخ كبير ابى جعفر محمّد بن عثمان بن سعيد رضى اللّه عنه، بيرون آمد كه هر روز از روزهاى رجب بخوان:
متن کامل دعا همراه با ترجمه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا كه رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّكَ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِكَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِكَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِكَ أَسْأَلُكَ بِمَا نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِكَلِمَاتِكَ وَ أَرْكَانا لِتَوْحِیدِكَ وَ آیَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِی لا تَعْطِیلَ لَهَا فِی كُلِّ مَكَانٍ یَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لا فَرْقَ بَیْنَكَ وَ بَیْنَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْكَ أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْت »
خدایا از تو درخواست می كنم، به حق معانى تمام دعاهایى كه متولیان امرت تو را به آن مى خوانند، آنان كه امین راز تو هستند، و به امر تو شادند، و بیان كنندگان نیرویت و آشكاركنندگان بزرگی ات می باشند، از تو مى خواهم به حق آنچه از مشیتت درباره ایشان گفته شد، پس آنان را قرار دادى معادن كلماتت و پایه هاى توحیدت، و آیات و مقاماتت كه تعطیلى براى آنها در جایى نیست، تو را با آنها شناسد هركه بشناسد ت، بین تو و آنها تفاوتى نیست جز اینكه ایشان بندگان و آفریده تواند كه باز و بسته شدن كارشان به دست توست، آغازشان از تو و انجام شان به جانب توست، آنان بازوان و گواهان و بخشندگان و مدافعان و نگهبانان و بازرسان اند، آسمان و زمینت را با حقیقت آنان انباشتى تا آشكار شد كه معبودى جز تو نیست،
فَبِذَلِكَ أَسْأَلُكَ وَ بِمَوَاقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بِمَقَامَاتِكَ وَ عَلامَاتِكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَزِیدَنِی إِیمَانا وَ تَثْبِیتا یَا بَاطِنا فِی ظُهُورِهِ وَ ظَاهِرا فِی بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِهِ یَا مُفَرِّقا بَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیْجُورِ یَا مَوْصُوفا بِغَیْرِ كُنْهٍ وَ مَعْرُوفا بِغَیْرِ شِبْهٍ حَادَّ كُلِّ مَحْدُودٍ وَ شَاهِدَ كُلِّ مَشْهُودٍ وَ مُوجِدَ كُلِّ مَوْجُودٍ وَ مُحْصِیَ كُلِّ مَعْدُودٍ وَ فَاقِدَ كُلِّ مَفْقُودٍ،
پس به حق همه این ها و به جایگاه هاى عزّت از رحمتت و به مقامات و نشانه هایت از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى، و بر ایمان و پایداریم بیفزایى، ای پنهان در عین ظهور، اى ظاهر در عین نهان، و مستورى، اى جداكننده بین روشنایى و تاریكى، اى وصف شده بدون اینكه ژرفاى وجودش درك شود و اى شناخته شده بدون تشبیه، مرزبند هر محدود، گواه هر گواهى پذیر، هستى بخش هرچه هست، و شماره كننده هر شماره و گم كننده هر گم شده؛
لَیْسَ دُونَكَ مِنْ مَعْبُودٍ أَهْلَ الْكِبْرِیَاءِ وَ الْجُودِ یَا مَنْ لا یُكَیَّفُ بِكَیْفٍ وَ لا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ یَا مُحْتَجِبا عَنْ كُلِّ عَیْنٍ یَا دَیْمُومُ یَا قَیُّومُ وَ عَالِمَ كُلِّ مَعْلُومٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَى عِبَادِكَ الْمُنْتَجَبِینَ وَ بَشَرِكَ الْمُحْتَجِبِینَ وَ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْبُهْمِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ وَ بَارِكْ لَنَا فِی شَهْرِنَا هَذَا الْمُرَجَّبِ الْمُكَرَّمِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ
معبودى غیر تو نیست، اهل بزرگ منشى و جودى، اى كه چگونگى نپذیرى و به جایى درنگنجى، اى پوشیده از هر دیده، اى جاودان، اى به خود پاینده و دانای هر دانسته، بر محمّد و خاندانش درود فرست، و بر بندگان برگزیده ات، و انسان هاى در پرده ات، و فرشتگان مقربّت، و شجاعان صف كشیده گرداگرد عرشت، و مبارك گردان بر ما در این ماهمان ماه بزرگ و ماه مكرّم، و آنچه پس از این است از ماههاى محترم،
وَ أَسْبِغْ عَلَیْنَا فِیهِ النِّعَمَ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِیهِ الْقَسَمَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَى النَّهَارِ فَأَضَاءَ وَ عَلَى اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا تَعْلَمُ مِنَّا وَ مَا لا نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ وَ اكْفِنَا كَوَافِیَ قَدَرِكَ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِحُسْنِ نَظَرِكَ وَ لا تَكِلْنَا إِلَى غَیْرِكَ وَ لا تَمْنَعْنَا مِنْ خَیْرِكَ وَ بَارِكْ لَنَا فِیمَا كَتَبْتَهُ لَنَا مِنْ أَعْمَارِنَا وَ أَصْلِحْ لَنَا خَبِیئَةَ أَسْرَارِنَا وَ أَعْطِنَا مِنْكَ الْأَمَانَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِحُسْنِ الْإِیمَانِ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ الصِّیَامِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَیَّامِ وَ الْأَعْوَامِ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ .
در این ماه نعمت هایت را بر ما فراوان كن، و نصیب هاى ما را سرشار فرما، و سوگندهایمان را به انجام برسان، به حق اسم بزرگ و بزرگ تر و عظیم تر و گرامى ترت كه چون بر روز نهادى روشن شد و چون بر شب گذاردى تاریك گشت، و از گناهانمان بیامرز آنچه را تو میدانى و آنچه را ما نمی دانیم، و ما را از گناهان حفظ كن به بهترین نگاه دارى، و ما را از حوادثى كه مقدّر نموده اى كفایت فرما، و بر ما به حسن توجّهت منّت گذار، و به غیر خودت وامگذار، و ما را از خیرت منع مكن، و به عمرهایمان به اندازه اى كه مقدّر فرموده اى بركت ده، و رازهای پنهان ما را سامان ده، و از جانب خود به ما امان بده، و ما را با حسن ایمان به كار گمار، و به ماه رمضان و روزها و سالهاى پس از آن برسانِ مان، اى داراى جلالت و بزرگوارى.»
صحیفه مهدیه ص ۴۲۷
شرح این دعا در سخنان آیت الله حائری شیرازی (ره)
«والاترین تقدیر» همراهی با امام زمان در زمان غیبت است.
بهترین و والاترین تقدیر برای ما در زمان غیبت، نزدیک شدن به آقا امام زمان، دوستی با ایشان و بودن در چادر حضرت و محشور شدن با ایشان و زندگی با او در نظام جاودانه است.
خودِ حضرت در زیارت رجبیه فرمودند: «از خدا بخواهید که با من باشید و در عیش و نوش تان هم با من شریک باشید». این که می فرمایند در عیش و نوشهایتان هم پیش من باشید، خیلی مهم است. مفهوم این فرمایش حضرت را فقط کسی درک می کند که به «خودشناسی» رسیده باشد.
علی علیهالسلام فرمود:«من اعطی الدعا فقد اعطی الاجابه= اگر به کسی اجازه ی دعا بدهند، اجابت را هم داده اند». پس در این شب قدر از صمیم قلب دعا کنیم که خداوند ما را از اعوان و انصار امام زمان به معنای واقعی قرار دهد.
علی علیهالسلام فرمود:«هر کس منتظر حقیقی امام زمان باشد، با من و همدرجه من خواهد بود» و این چیز کمی نیست و برای همهی ما امکانپذیر است، یعنی هر کدام از ما میتوانیم خود را به مقام منتظر برسانیم.
در شب قدر سوم حضرت جبرئیل ندایی سر می دهد که همه کره زمین صدای او را میشنوند که می فرماید: ای مردم! امام تان ظهور میکند. یعنی مژده ظهور حضرت را در یکی از این شبها شما ان شاءالله خواهید شنید. همین گونه که نشسته اید و باورتان هم نمیشود و فکرش را هم نمیکنید، یک دفعه صدای زیبای جبرئیل علیهالسلام به گوشتان میرسد و مژدهای به شما میدهد که 4 ماه دیگر شما همه به ملاقات امام زمان تان میرسید.
حالا سؤال این است که شما در این چهارماه چه میکنید؟ یعنی اگر قرار باشد چهارماه تا ظهور وقت داشته باشید چه کار میکنید؟ در چنین موقعیتی حالت ها مختلف است. یعنی امشب صدای جبرئیل را شنیدم که 4 ماه دیگر آقا ظهور میکند. قطعاً تغییر و تحولات زیادی در سبک زندگی ام خواهم داد. چون می دانم که 4 ماه دیگر آقا ظهور میکند و اتفاقات عظیمی در سطح جهان میافتد، سبک زندگی انسانها کلاً تغییر کرده و وارد وادی بینهایت متفاوتی با سبک زندگی فعلی می شود. آدم ها یک دفعه تحولات عظیمی پیدا می کنند، زندگی ها عوض میشود. مسئله مهم این است که همه ی زیبایی کار یک منتظر که میتواند به مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام برسد، این است که نگذارد کار به صیحه آسمانی بکشد. یعنی نگذارد آن موقع که صیحه را شنید، بگوید: «حالا توبه کردم و اصلاح میشوم و میخواهم عوض بشوم». این که خداوند می فرماید: «یوم لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل= روزی که ایمان آوردن کسی نفعی به او نمی رساند» یعنی همین.
این که فرمودند، منتظران امام زمان (علیهالسلام) مقامشان از شهدای زمان پیغمبر بالاتر است و اگر کسی منتظر بود، حتی اگر در رختخواب و با بیماری بمیرد، «کمن کان فی فسطاط المهدی= مثل این است که در چادر امام زمان بوده و به شهادت رسیده است»، به خاطر این است که اینها ندیده عاشق امام زمان هستند و ندیده به خدمتش می شتابند و تلاش می کنند تا فاصلهشان را با حضرت کم کنند. و گرنه امام زمان که ظهور کرد، دیگر هنری نیست که یک نفر متحول شود و زندگی اش عوض بشود.
زمانی شخصیتی مثل سیدالشهدا علیهالسلام در جامعه حضور داشت و از مدینه که حرکت کرد تا کربلا، همه ی مردم را به مقام خودش دعوت کرد. خیلیها آمدند، اما در کربلا او رها کردند و شل شدند و دنبال زندگی و دنیای یشان رفتند. از طرف دیگر رویش هایی ایجاد شد، شب عاشورا حر برگشت و به حضرت ملحق شد. «زهیر» و «بریر» و … آمدند. روز عاشورا هم در بعضی از اسناد حدوداً 30 نفر ذکر کرده اند تا لحظهی آخری که امام حسین گفت: «هل من ناصر ینصرنی»، یک یک آمدند و به حضرت ملحق شدند و به مقام حضرت رسیدند و همدرجهی حضرت شهید شدند.
تمام هنر ما این است که این مدت کوتاهی که تا ظهور مانده، بجنبیم و خودمان به محضر حضرت برویم. نگوییم: «حالا کو، حالا که نیامده، از کجا معلوم کی بیاید». شیطان هم از این موقعیت سوء استفاده کرده و ما را بیرون چادر حضرت با یک سبک زندگی غلط و غیرمهدوی معطل میکند و ما را وسوسه میکند که در بیرون چادر حضرت، دوستش داشته باشیم و برایش دعا بکنیم، ولی به داخل چادرش نرویم. اما کسانی که تصمیم گرفتهاند، الان در چادر حضرت بروند، به مقام امیرالمؤمنین و به مقام امام زمان میرسند. اینها کسانی هستند که اساساً سبک زندگیشان، انتخابها، ارتباطات، شوهرداری، زنداری و بچهداریشان کار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنریشان رنگ مهدویت دارد. یعنی به عشق امام زمان و برای برطرف کردن موانع ظهور حضرت این کارها را انجام میدهند. این یک اصل است. تمام قدرت و زیبایی یک منتظر این است که برای امام غائب کار میکند. در روایت گفته شده اگر کسی برای امام غایب کار کرد وخودش را به امام زمان رساند، مثل این است که در زمان امیرالمؤمنین بوده و برای ایشان خدمت کرده است.
اما اگر گفتی: «نه» و وسوسه شدی و گفتی: «من الان درس دارم و باید به درس و زندگی خودم برسم و هر جور که دوست دارم، سبک زندگیام را تعیین کنم، کار دارم، تجارت دارم و…» و تصمیم نگیری که به چادر حضرت بروی، اینجا خودت را از یک فیض بینهایت و عظیم محروم کرده ای. مضاف بر این که خدمت به حضرت و رفتن در زیر چادر او یک انتخاب نیست که بگوییم: حالا بعضی ها دوست دارند، بروند، بعضی ها هم که دوست ندارند، نروند. این درست است که اختیار داریم برویم یا نرویم. اما نرفتن یک معصیت بزرگ است، کمک نکردن به حضرت یک معصیت بزرگ است.
عزیزان این خیلی مهم است که در همین امشب که شب تقدیرات است، تصمیم بگیریم که این قَدَر برای ما رقم بخورد و ما به چادر حضرت برویم. تصمیم را در همین چند دقیقه باید بگیریم. اگر بخواهیم به زیر چادر حضرت برویم و به مقام حضرت و مقام امیرالمؤمنین و همدرجهی امیرالمؤمنین و امام محشور شویم، باید کمرمان را ببندیم، نیت هایمان را محکم کنیم، اخلاص داشته باشیم و بگوییم آقا من از این جلسه که بیرون رفتم، می خواهم سبک زندگیام را سبک زندگی مهدوی کنم. میخواهم هر کاری که میکنم، کمک به حضرت باشد و در برطرف کردن موانع ظهور حضرت شریک و سهیم باشم.
منبع:آرشیو سخنرانی های استاد شجاعی
امامت با وراثت منتقل می شود یا لیاقت؟
سوالی که در باب امامت ائمه ممکن است به ذهن برسد اینست که این امامت ها بر اساس وراثت رخ داده باشد نه لیاقت.
گرچه معمولاً فرزند خصوصیات والدین را در خود دارد اما در تاریخ مواردی هم دیده می شود که فرزند و پدر با هم مطابقت ندارند. مثال برای انتقال نبوت به فرزند در حضرت آدم(علیه السلام) و ابراهیم(علیه السلام) و یعقوب(علیه السلام) …بوده است و مثال برای عدم مطابقت پسر با پدر در حضرت نوح و پسرش کنعان بوده است. پس وراثت مادی ممکن است همراه با وراثت معنوی و خلافت معنوی باشد و ممکن است فقط منحصر به خصوصیات مادی و وراثت مادی باشد. اما شیعه ادله نقلی ای برای اثبات امامت دوازده گانه دارد. و البته دلایل عقلی ای نیز بر لزوم امامت و استمرار هدایت بعد از پیامبر دارد که اصل وجود امام بعد از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را اثبات می کنند.
دلایل نقلی
اما در شیعه برای امامت هر دوازده ائمه(علیهم السلام) دلایل نقلی وجود دارد.
یکی از ادله نقلی، حدیثی است که جابربن عبدالله انصاری از پیابر(صلی الله و علیه وآله) نقل نموده است: يا جابِرُ هُمْ خُلَفائى وَ ائِمَّة الْمُسْلِمينَ مِن بَعْدى، اوَّلُهُمْ عَلِىُّ بْنُ ابى طالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ الْمَعْرُوفُ فِى التَّوْراة بِالْباقِرِ، وَ سَتُدْرِكُهُ يا جابِرُ فَاذا لَقيتَهُ فَاقْرِأْهُ مِنِّى السَّلام، ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُوسى، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلّىٍ، ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىّ، ثُمَّ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلّىٍ سَمِيِّى وَ كَنِيِّى حُجَّة اللهِ فِى ارْضِهِ وَ بَقِيَّة اللهِ فى بِلادِهِ، ذلِكَ الَّذى يَفْتَحُ اللهُ عَلى يَدِهِ مَشارقَ الْارْضِ وَ مَغارِبَها، ذلِكَ الَّذِى يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ غَيْبَة لا يَثْبُتُ فيها عَلَى الْقَوْلِ بِامامَتِهِ الّا مَنِ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ بِالْايمانِ…[1]
بر اساس این حدیث پیامبر(صلی الله و علیه وآله) ائمه را اسم می برند.
همچنین در منابع شیعه و سنی احادیث مختلفی وجود دارند که جانشینان پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را 12 نفر معرفی نموده اند.
در برخی از روایات اینگونه آمده است که هر سنتی برای امتهای گذشته رخ داده است برای امت پیامبر(صلی الله و علیه وآله) هم رخ خواهد داد[2]. و مثلاً حضرت موسی(علیه السلام) 12 نقیب بعد از خود داشته است[3]. و حضرت عیسی(علیه السلام) 12 حواری داشته است. همچنین در برخی دیگر از منابع اینگونه آمده است که خلفای پیامبر(صلی الله و علیه وآله) به عدد نقبای بنی اسرائیل هستند.[4]
همچنین برخی از احادیث اهل سنت خلفای پیامبر را از قریش دانسته اند.[5]و همینطور حدیث ثقلین و حدیث سفینه و …
اگر حدیث جابر به تنهایی مورد استناد قرار می گرفت ممکن بود به جهت سند یا … مورد خدشه قرار گیرد. اما وقتی در منابع اهل سنت احادیثی درباره آن دوازده نفر به وفور یافت می شود و مضمون این روایات در شیعه و اهل سنت به حد تواتر معنوی رسیده باشد دیگر جای شک و شبهه در اصل این ماجرا بین می رود. ضمن آنکه زمان هر امامی و تا قبل از شهادت آن امام، جانشین ایشان و امام بعدی معین می شود.
دلیل عقلی
دلیل عقلی ای که می توان آورد بر این اساس است که به همان دلیل که پیامبران باید برای هدایت بشر بیایند، ائمه هم بعد از پیامبر باید برای هدایت بشر فرستاده شوند. به تعبیر دیگر در هر زمان خداوند بر اساس قاعده لطف باید لطفش را به عنوان هدایت به مردم برساند و این مسأله جز با فرستادن انسانی خاص ممکن نیست. پس در هر زمانی باید فرستاده ای خداوند برای هدایت بشر و ابلاغ آن وجود داشته باشد. حال اگر فردی ادعا کند که فرستادن فردی برای هدایت بشر با پیامبر به اتمام رسید و دیگر فردی برای هدایت فرستاده نمی شود باید دلیل جداگانه ای بیاورد که دلیل قبلی را قید بزند.
اشکال
حال ممکن است برخی بگویند که هدایت با آوردن قرآن توسط پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انجام شد و دیگر تمام شده است.
جواب
بر همین اساس باید گفت که هدایت از طریق ارسال فرستاده الهی باید بگونه ای باشد که هر امری از شئون انسان و جامعه که در هدایت انسان نقش داشته باشند را پوشش دهد. خب یکی از شئون هدایت بحث حکومتداری است. و حکومت چیزی است که قطعا در هدایت انسانها نقش دارد و هدایت شامل می شود. بنابراین یکی از شئون پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حکومتداری و تشکیل حکومت اسلامی است. و اگر بعد از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) دیگر فرستاده ای نباشد هدایت الهی در زمینه حکومتداری که یکی از شئون پیامبر بوده است نیمه کاره مانده و هدایت انجام نمی گیرد. پس به همان دلیل که خداوند باید قرآن بفرستد، باید بهترین فرد برای حکومتداری را نیز فرستاده باشد.
همچنین روش فهم از قرآن و روایات نیز جزو هدایت است و اگر قرآن آمده باشد اما روش فهم صحیح از آن وجود نداشته باشد باز هم هدایت صورت نگرفته و اصل ارسال قرآن بی حاصل می شود. پس بعد از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) باید افرادی باشند که بتوانند بطور یقیناً صحیح قرآن و روایات پیامبر(صلی الله و علیه وآله) را بفهمند و احکام صحیح را به مرور زمان از منابع دینی بدست آورند.
بر اساس این دو دلیل باید امامت بعد از پیامبر ادامه یابد و چون هیچ دوازده نفر دیگری در تاریخ، مدعی امامت بعد از پیامبر(صلی الله و علیه وآله) نبوده اند پس امامت برای دوازده امام ثابت می شود.
منابع:
قرآن کریم
کتاب امام شناسی، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی(ره)
سایت حوزه
سایت پرسمان دانشجویی وهابیت
سایت تبیان
پی نوشت:
[1] علّامه طباطبائى در «الميزان» ج 4 ص 435 و ص 436 از «تفسير برهان» روايت كردهاند و در «إثبات الهداة بالنّصوص و المعجزات» ج 2، ص 373 و 374 و در «إكمال الدّين و إتمام النّعمة» شيخ صدوق است (در ص 146 و 147، از طبع سنگى)
[2] طبرانی ج4 ص204- و سیوطی ج2 ص444
[3] سوره مائده آیه 12
[4] تاریخ الخلفا ص10
[5] به عنوان مثال صحیح البخاری، کتاب الاحکام، باب 51.