حدیث سلسلة الذهب
بسم الله الرحمن الرحیم
کلمة لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.
این روایت، حدیثی از حضرت رضا (ع) است که سند آن، پدران طاهر و طیب ایشان است و از همین رو، سلسله الذهب نام گرفته است. مرحوم شیخ صدوق این روایت را در کتب مختلف خودشان آورده که ما حدیث را از ایشان نقل می کنیم:
وقتی امام رضا علیه السلام به نیشابور رسیده و خواستند که از آنجا به سوی مأمون بروند اهل حدیث دور ایشان گرد آمده و عرض کردند: ای فرزند رسول خدا، از اینجا می روی و به ما حدیثی نمی گویی تا به وسیله شما از آن حدیث استفاده ببریم؟
حضرت در عماره (کجاوه شتر) نشسته بودند. پس سر خود را بیرون آورده و فرمودند از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که می گفت: از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که می گفت: از پدرم محمد بن علی شنیدم که می گفت: از پدرم علی بن الحسین شنیدم که می گفت: از پدرم حسین بن علی بن أبی طالب شنیدم که می گفت: از پدرم امیر مؤمنان شنیدم که می گفت: از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می گفت: از جبرئیل شنیدم که می گفت: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که می فرمود: لا اله الا الله دژ مستحکم من است. پس هرکس که داخل آن شود از عذاب من ایمن است. پس وقتی که قافله به راه افتاد، ما را صدا زده فرمودند البته (این مطلب و ایمنی از عذاب) با شرائط خودش است. و من هم از شرائط آن هستم.
مصنف این کتاب (شیخ صدوق) می گوید: از شروط ایمنی از عذاب اقرار به این است که امام رضا علیه السلام، امام است از طرف خداوند بر بندگانش و اطاعت او بر ایشان لازم است.[1]
این حدیث را بیش از 20000 نفر در زمان بیان حدیث نوشته اند. و علمای اهل سنت نیز تعابیری جالب درباره این حدیث دارند:
احمد بن حنبل در مورد این روایت گفته است که اگر این روایت (به خاطر جلالت کسانی که در سندش هستند) را بر جن زده بخوانید خوب می شود: هذا حدیث ثابت مشهور بهذا الإسناد من روایة الطاهرین عن آبائهم الطیبین وكان بعض سلفنا من المحدثین اذا روى هذا الاسناد قال لو قرىء هذا الاسناد على مجنون لأفاق [2] این روایت ثابت شده است و با این سند از طاهرین نقل شده است، بعضی از سلف ما می گفت که این سند را اگر بر جن زده بخوانند به هوش می آید.
و قال أبو علی قال لی أحمد بن حنبل إن قرأت هذا الإسناد على مجنون برئ من جنونه وما عیب هذا الحدیث إلا جودة إسناده [3] ابو علی گفت که احمد بن حنبل به من گفت این سند را اگر بر جن زده بخوانیم خوب خواهد شد. ومشکل این سند نیست مگر عالی بودن آن.
همچنین بعضی از امراء سامانی دستور داده بود، این حدیث را با آب طلا بنویسند و سپس بسیار آن را مورد احترام قرار می داد، پس وصیت کرد که وقتی از دنیا رفت این روایت را همراه با وی دفن کنند. وقتی مرد او را در خواب دیدند که گفت خداوند من را بخشید به این دلیل که اقرار به لا اله الا الله کردم و پیغمبر وی را تصدیق نمودم و چون این روایت را با تعظیم و احترام نوشتم (و بما حكاه الأستاذ الأعظم عن كشف الغمة ” أن بعض الأمراء السامانیة كتب الحدیث الذی رواه الرضا(علیه السلام) لأهل نیشابور بسنده عن آبائه (علیهم السلام) إلى الرب تعالى بالذهب، وأمر بأن یدفن معه، فلما مات رئی فی المنام فقال غفر الله لی بتلفظی بلا إله إلا الله، و تصدیقی بمحمد (صلى الله علیه وآله) وإنی كتبت هذا الحدیث تعظیما واحتراما “)
[1]. التوحید - الشیخ الصدوق - ص 25.
[2]. حلیة الأولیاء ج3/ص191.
[3]. تاریخ أصبهان ج1/ص174.