به کجا چنین شتابان ...
به نام ایزد یکتا
در این روزهای آخر بهاری گاهی دلت می خواهد برای استفاده از طبیعت سبز و زیبای خدا و تغییر آب و هوا همراه خانواده ساعاتی را قدم بزنی تا سرشار از انرژی و امید شوی؛ اما!!!! بر خلاف طبیعت با رفتارهایی دون شأن و پوشش هایی (بخوانید عدم پوشش) مواجه می شوی که دیگر تمرکزی برای دیدن طبیعت نداری.
چه زیبا فرمودند سردار شهیدان که “اگر دین ندارید حداقل در دنیایتان آزاده باشید“
درد امروز، درد دین داشتن یا نداشتن نیست!
بحث، بحث این نیست که این بدحجابی ها به فلان رفتار فلان مسئول برمی گردد یا نه …
بحث بر سر این است که آیا شخصیتی باقی مانده؟
آیا اگر دختر جامعه ما برای خود شخصیتی قائل بود و عزّت نفس داشت حاضر بود چنین پوششی داشته باشد؟
آیا حاضر بود نگاهی را گدایی کند که معنایی جز پست شمردن او ندارد؟
آیا حاضر بود نفس خود را تا این حد پایین آورد؟
آیا به عاقبت کارهای خود آگاه است؟
چه چیز او را به این روز کشانده؟
چه چیز او را با چنین وضعی به خیابان، به گدایی نگاه های شهوت آلود کشانده؟
دست نوشته اندیشه … تفسیر و علوم قرآن
در تنها ترین تنهایی ام خدا هست و یاری ام می کند
در تنهاترین تنهایی ام خدا هست و یاری ام می کند.
خدای من! این بنده ات آمده غمگین و نگران … دلش هم صحبتی می خواهد و تنها یک شنونده دارد.
به همه بزرگی ات ایمان دارم، به توانایی ات، به جلال و جبروتت، مولایی که بر همه چیز قادری و مهربانی، این بنده ات را دریاب!
مولاى من ای مولای من تويى نيرومند و منم ناتوان و آيا رحم كند بر ناتوان جز نيرومند؟
مولاى من اى مولاى من تويى بزرگ و منم كوچك و آيا رحم كند بر كوچك جز بزرگ؟
مولاى من اى مولاى من تويى راهنما و منم گمراه و آيا رحم كند بر گمراه جز راهنما؟
مولاى من اى مولاى من تويى سلطان و منم گرفتار آزمايش و آيا رحم كند به بنده گرفتار آزمايش جز سلطان؟
مولاى من اى مولاى من تويى پروردگار و منم پروريده و آيا رحم كند پروريده را جز پروردگار؟فرازی از مناجات امیرالمومنین(ع)
خدای مهربانم، که بندگانت را آفریدی و راه را نشان شان دادی اما این بندگان راه کج کرده و در بی خبری سر می کنند تنها تویی که به راهشان توانی آورد …
گاهی دلم می شکند، امّا!!! …. بخشش را باید از خدایم بیاموزم، …
شما بهتر خدایی می دانید من بنده ام و ضعیف! چشمان امیدم فقط به شماست ای مهربانترین!
خدای من! نگرانم، مگر نه اینکه بنده ای که پناهش شمایی دیگر نباید نگران باشد ….
الا بذکرالله تطمئن القلوب …
تنها ذکری که همیشه آرامم می کند و از پریشانی ام بیرون می کند. آری نام تو آرامش بخش دلهاست….
همین ذکر برایم کافی ست تا همه آنچه در انتظارمان هست به تو بسپاریم … تویی که قادری!
الله علی کلّ شیءٍ قــدیــــر
مولاى من اى مولاى من تويى عافيت بخش و منم گرفتار و آيا رحم كند بر شخص گرفتار جز عافيت بخش؟
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !…عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی!
بهترین ها را به قلب بی قـــرار و تنهایم هدیه کن … ای قدرتمند بی نهایت کریـم.
یکی از دوستان می گفت هر گاه دلت گرفت این دعا را بخوان:
الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب
و عقلی مغلوب و هوائی غالب
و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر
و لسانی مقرّ بالذّنوب
فکیف حیلتی یا ستّار العیوب و یا علام الغیوب
و یا کاشف الکروب إغفر ذنوبی کلّها بحرمة محمّد و آل محمّد
یا غفّار یا غفّار یا غفّار برحمتک یا أرحم الراحمین
خدای من دلم در پرده های ظلمت پوشیده شده،
و جانم دچار کاستی گشته و عقلم مغلوب هوای نفسم شده و هوای نفسم بر من چیره آمده،
و طاعتم اندک، و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرار کننده به گناهان است، چاره ی من چیست؟
ای پرده پوش عیبها ، ای دانای نهان ها ، ای برطرف کننده ی غمها،
بیامرز تمام گناهان مرا به حرمت محمد و آل محمد، ای آمرزنده …. به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان.
دلنوشته اندیشه پایه اول
نقی نامی که فخر آسمان است -دلنوشته
یک سال پیش همین ایام بود که یک نا نجیب از خدا بی خبر طبل بی حرمتی سر داد، و به پیشوای ما امام علی النقی علیه السلام جسارت نموده و قلب همه شیعیان را به درد آورد. دلم شکست و بی اختیار آنچه از دل بر می آمد بر قلم آوردم تا شاید مرهمی برای این زخم باشد. و اما امشب شهادت این بزرگوار است و بار دیگر این نوشته را تقدیم به ساحت حضرت علی النقی امام هادی علیه السلام می نمایم:
اماما! آنها گمان می کنند اگر نامتان را بی حرمتی کنند، از بزرگی و تقدس شما و عظمت راهتان چیزی کم می شود. قرآن آتش می زنند، با نام بزرگانمان بازی می کنند و بر زیر کفش ها هک می کنند، بر روی لباس ها نمادی از لفظ جلاله چنان ترسیم می کنند که بی حرمتی شود. همه تلاش و ظرفیت خود را بکار می گیرند تا بتوانند جلوی دین خدا بایستند؛ اما از وعـده الهــی خبر ندارند که فرمود:
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴿۸﴾
they seek to extinguish the light of allah with their mouths; but allah will complete his light, much as the unbelievers dislike it.
مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد (۸)
سوره ۶۱: الصف - جزء ۲۸
پس آنها عزم کرده اند تا حرمت و تعصب ما را نسبت به شما بزرگواران و نسبت به عقایدمان کم کنند و نامتان را تضعیف کنند، تا کمتر کسی به دین الهی بپیوندد؛ اما غافل از اینکه ذرّه ای از راهتان کم نمی شود. البته که ما مدعیان را بیـدار می کنند تا باز هم یادتان را زنده داریم و شاید اندکی در راهتان بیندیشیم و ذره ای قدم برداریم.
شاید وهم دارند که با این تلاششان و بی احترامی ها می توانند دل ارباب خود ابلیس را شاد کنند. پس ما هم نباید بگذاریم این هدف محقق شود و حسرت رسیدن به این آرزو را در دلشان باقی گذاریم؛ اما نه تنها با اظهار و فریاد و ادعا؛ این راه تلاش و عمل نیاز دارد. تنها می توانیم با عمل مشتی باشیم بر دهان هتاکان و بی ادبان.
امام هادی علیه السلام می فرمایند:
اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند،
من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت.
بحار الانوار، ج۷۸، ص۲۴۵
به قلم اندیشه پایه اول
این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست
مسعود یوسف پور جديدترين سروده خود را به موضوع نبش قبر حجر ابن عدي توسط جريان سلفي فعال در سوريه اختصاص داده است:
این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست
این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست
وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید
اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟
گیرم که نبش قبر کنیدش، چه فایده؟
دیگر مزارِ ابن عدی در قلوب ماست …
“یک عده آمدند پی نبش قبر"، آه
این حرفها چقدر برای من آشناست
تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید
آنجا که دور قبر غریبی سر و صداست …
تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند
دیدند ذوالفقار به دستان مرتضاست
ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این
حرف مدینه نیست دگر، حرف کربلاست
ده نیزه دار دور و برِ قبر کوچکی
حلقه زدند… لشگر دشمن چه بی حیاست
حالا رباب مانده و یک شیرخواره که
مثل سرِ حسین، سرش روی نیزه هاست …
مردان بزرگ نمی میرند
بسم رب الشهدا و الصدیقین
آری مردان بزرگ نمی میرند، غیورند و ماندگار.
گاهی آدمی به جایی می رسد که شدت ناراحتی وجودش را می گیرد و از نا بخردان چنان شاکی می شود که هیچ چیز یاری خاموش کردن شعله درونش را ندارد؛ و از خدا صبر می خواهد تا بتواند نهایت بی ادبی و بی حرمتی ها به بزرگ مردان تاریخ که برای اهدافشان جنگیدند و پای جان را به میان نهادند، تحمل کند. آنان ر فتند و جان فشانی کردند، اما عزّت خویش را برای نابخردان زمان پایمال نکردند. ایستادگی، مردانگی، ایثار، ایمان و عشق در راهشان موج می زد.
اما معاویه های زمان بی کار نمی نشینند و خنجر کین و حسد خویش را تا آنجا که توان دارند بر قلب این بزرگان فرو می نشانند؛ و به زعم خویش می پندارند که با خنجر خویش به هدف زده اند. اما بی خبرند که بزرگی مردان عظیم و جاودان، ذرّه ای با آتش کین آنها پایین نمی آید هیچ، بلکه بر جهانیان شناخته تر می شوند.
گر خــدا خواهد عدو شود سبب خیـــر.
آری حُجر بن عدی از بزرگ مردان تاریخ و یاران با وفا و پیروان واقعی امیر مؤمنان (علیه السلام) بود که تا پای جان و هستی اش مقابل ظلم ایستاد اما سر خم نکرد و عزّتش جاودان ماند و پشت و حامی ولایت ایستاد. او که مردهدف و عقیده، مجاهدی بصير، مؤمني نستوه، عالمی فعال، امام شناسی ثابت قدم، عابدی عارف، دشمن شناسی تيزبين و زاهدی خالص بوده است.
با اين وصف او تنها يک صحابی در رديف ساير صحابه نبوده، بلکه جزء برجستهترين آنان و مصداق بارز «من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا» (احزاب آيه 23) بوده است. چنين شخصيت ستُرگی برای هميشه تاريخ و برای همه مردمان «اسوه حسنه» است و هر عقل سليمی حکم می کند که هر چه نشانهای از چنين شخصيتی است بايد حفظ شود تا راه او که مردمان را به خداوند متصل می کند، استمرار يابد. چرا که او نیز همچون امام حسین (علیه السلام) قيام كرد تا اعلام نمايد معنای مبتذل از حيات را به رسميت نمی شناسد و حيات حقيقی را در پای آنچه معاویه به دروغ حيات می ناميد، ذبح نمي كند. گردن به شمشير مي سپارد اما حيات خويش را به ظلم و ستم، به دروغ و فريب، به عجب و ريا، به عافيت طلبی و راحت خواهی و به غفلت و نادانی آلوده نمي سازد.
حمله ی وهابیان به چنين بارگاهی در واقع حمله به فضايل و اصول اسلام عزيز است، چرا که حُجر و امثال او اين همه را در پرتو همين دين کسب کرده که آنها يکی از اين خصوصيات را هم ندارند. همین ها که از همه عمرِ مسلک صهیونیستی و بی هویتشان بیش از 9 دهه نمی گذرد. پس چگونه می اندیشند که در دین خدایند. اما خدا در جای حق است و مهر بزرگانی چون حجر را در دل های ما بیشتر می کند. هم از او می خواهیم که شرّ این فتنه را به پاک ترین وجه، وجهی که مصلحت جهان اسلام و مسلمانان است ختم به خیر بفرماید.
یاد این شهید راه حق گرامی و راهش پُر رهرو باد.
به قلم : اندیشه، پایه اول رشته تفسیر و علوم قرآن