مرد و زن آن مدافعان حرمند!
گزیده ای از اشعار شب شعر در محضر رهبر انقلاب
شاعر: سید اکبر سلیمانی- یاسوج
جز بر کرمت نیست امیدی بهتر!؟
از وعده ی وصل تو نویدی بهتر!؟
هرگز در بسته ای ندیده است به خود
از قفل ضریح تو کلیدی بهتر!
*
کس با دل من لب به سخن باز نکرد
آغوش به روی عشق من باز نکرد
هر بار صدا زدم رفیقانم را
جز زخم دلم کسی دهن باز نکرد
*
یاد تو تمام کار و بارم شده است
عشقت همه ی دار و ندارم شده است
بر سینه اگر چه داغ دارم از تو
این داغ، مدال افتخارم شده است!
*
دست خودی اش به سوختن وا دارد
گر سینه ما داغ سراپا دارد
شمعیم و ز ریسمان خود می سوزیم
ما دشمن مان در دلمان جا دارد!
*
هر لحظه دلم ز پیش بدحال تر است
تنهاتر و رسواتر و پامال تر است
از روز تولّد جگرم پرخون بود
اندوه من از خودم کهنسال تر است!
*
عشق تو عجب حال و هوایی دارد
با یاد تو درد هم صفایی دارد
هرچند که رفتن تو برگشت نداشت
در سینه، غمت بروبیایی دارد!
*
در راه تو مردمت همه پر جنم اند
در مکتب عشق، یک به یک هم قسم اند
سرتاسر خاک میهنم یک حرم است
مرد و زن آن مدافعان حرمند!