محرمی شویم
آشنايى با مقام رفيع كريمه اهل بيت، حضرت معصومه سلام الله علیها
توليت محترم آستانه مقدسه حضرت معصومه (علیهاالسلام) نقل مى كنند: روزى، حضرت آية الله بهجت (رحمهالله) به من فرمودند: «مطلبى هست كه فقط به تو مى گويم تا بدانى در چه موقعيتى قرار دارى. گاهى از اوقات حضرت رضا (علیه السلام) برآورده شدن بعضى از حاجات را به حضرت معصومه (علیهاالسلام) ارجاع مى دهند. همين روزها آقايى پيش من آمد و گفت: حاجتى داشتم و به زيارت حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: بايد بروى قم نزد حضرت معصومه (سلاماللهعلیها). به قم آمدم و محضر آن حضرت عرض حاجت كردم، حاجتم برآورده شد. مواظب باش ببين كجا هستى، در حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) فرشتگانى هستند كه ناظر اعمال و رفتار كسانى مى باشند كه آنجا مى روند.»(1)
مقام شفاعت حضرت معصومه (علیهاالسلام)
امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: «آگاه باشيد براى خدا حرمى است و آن مكّه است؛ براى رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حرمى است و آن مدينه است؛ براى اميرمؤمنان على (علیه السلام) حرمى است و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است. بدانيد كه بهشت داراى هشت در است كه سه در آن، از قم گشوده مى شود…». تا اين جاى حديث، درباره فضيلت شهر قم است ـ مانند احاديث متعدّد و مختلفى كه در فضيلت اين شهر وارد شده است ـ ولى ادامه گفتار حضرت، به صورت مستقل درباره حضرت معصومه (علیهاالسلام) است. حضرت مى فرمايند: «تُقبَضُ فيها امراةٌ مِن وُلدى، اسمها فاطمة بنتُ مُوسى و تَدخُلُ بشفاعتها شيعتى الجنّةَ بأجْمَعِهِم» «در قم بانويى از فرزندان من كه نامش فاطمه دختر موسى بن جعفر است از دنيا مى رود، بانويى كه به شفاعت او در روز قيامت همه شيعيانم وارد بهشت مى شوند».
در روايتى ديگر مى فرمايند: «و سَتُدْفَنُ فيها اِمرأةٌ من اَولادى تُسمّى فاطمةُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ له الجَّنةُ» (2)؛ به زودى در قم بانويى از فرزندان من به نام فاطمه دفن مى شود، كسى كه مرقد او را زيارت كند بهشت بر او واجب مى گردد.»
حضرت معصومه (علیهاالسلام) نمايى از حضرت زهرا (علیهاالسلام)
مرحوم آية الله العظمى مرعشى نجفى (رحمهالله) از پدر بزرگوار خود، آية الله سيدمحمود مرعشى، نقل مى كند كه او در نجف اشرف زندگى مى كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده اش حضرت زهرا (علیهاالسلام) را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را ـ كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين (علیه السلام) و امور ديگر بود ـ انجام داد تا شايد حضرت على (علیه السلام) او را به محلّ قبر شريف حضرت زهرا (علیهاالسلام) راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقر (علیه السلام) يا امام صادق (علیه السلام) رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمة اهل البيت؛ ـ به زيارت كريمه اهل بيت (علیهم السلام) برو ـ» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهرا (علیهاالسلام) است؛ لذا به امام عرض مى كند: قربانت گردم؛ من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى فرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومه (علیهاالسلام) در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى توانم قبر حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) برو گويا به زيارت حضرت زهرا (علیهاالسلام) رفته اى.»(3)
سپس حضرت آية الله مرعشى نجفى قدس سره مى فرمايند: به سفارش پدرم براى زيارت قبر حضرت زهرا (علیهاالسلام) به زيارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) در قم مشرف شدم اما مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى ـ مؤسس حوزه علميه قم ـ مرا در قم نگه داشتند.
فداها ابوها!
يكى از احاديث شگفت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) جمله اى است كه بارها درباره حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرموده اند؛ «فداها ابوها»؛ «پدرش به فدايش باد» جالب اين جا است كه همين جمله را حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) در مورد حضرت معصومه (علیهاالسلام) بيان فرموده اند.
روزى جمعى از شيعيان براى تشرف به محضر امام موسى بن جعفر (علیه السلام) و ارائه پرسش هاى خود وارد مدينه شدند. وقتى به منزل آن حضرت رسيدند، با خبر شدند كه آن بزرگوار در شهر نيست و تا زمان خروج آنها نيز بازنخواهد گشت. به ناچار پرسش هاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم (علیه السلام) سپردند تا در سفر بعد پاسخ آن سؤالات را بگيرند. آنها پس از سپردن آن نامه مدتى در مدينه ماندند. وقتى براى خداحافظى به خانه امام كاظم (علیه السلام) آمدند، پاسخ پرسش هاى آنها كه در نامه اى نوشته شده بود به آنها داده شد. نكته اى كه مايه تعجب آنها شد اين بود كه دريافتند پاسخ سؤالات را حضرت معصومه (علیهاالسلام) ـ با اينكه در آن عصر حدود شش سال بيشتر نداشت ـ نوشته و آماده نموده است. هنگام مراجعت و در بين راه، با امام كاظم (علیه السلام) كه از سفر باز مى گشت، ملاقات نمودند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند. امام (علیه السلام) نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد و پاسخ هاى حضرت معصومه (علیهاالسلام) را درست يافت، آنگاه به نشان تمجيد از حضرت معصومه (علیهاالسلام) و تصديق او سه بار فرمود: «فداها ابوها»؛ پدرش به فدايش باد.
دفاع از ولايت
شباهت ديگر حضرت معصومه (علیهاالسلام) با حضرت زهرا (علیهاالسلام) ، دفاع از ولايت تا سرحدّ شهادت است. اين مورد را مى توان از فضائل اكتسابى حضرت دانست. حضرت معصومه (علیهاالسلام) در راستاى دفاع از ولايت حضرت رضا (علیه السلام) و به امر ايشان، همراه كاروانى از امامزادگان، از مدينه هجرت كرده و به سوى خراسان حركت نمود. سرپرستى اين كاروان به عهده ابراهيم و هارون پسران بزرگوار امام موسى بن جعفر (علیه السلام) بود. در راه رسيدن به ساوه، گروهى وابسته به خلفاى عباسى، به كاروان حمله كردند و هارون و جمع ديگرى از امامزادگان را به شهادت رساندند و جمعى را مجروح نمودند. حضرت معصومه (علیهاالسلام) ـ در اثر غم و اندوه اين واقعه يا غذاى مسمومى كه به وى خورانده شد ـ بيمار شد و تقاضا كرد او را به قم ببرند و بعد از هفده روز اقامت در قم رحلت نمودند.
امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام)
* در ميان حدود 37 فرزند حضرت كاظم (علیه السلام) فقط امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهاالسلام) از يك مادر، آن هم بانوى بزرگوارى چون نجمه خاتون متولد شدند.
* امام رضا (علیه السلام) 25 سال بزرگتر از حضرت معصومه (علیهاالسلام) بودند؛ زيرا آن حضرت در سال 148 ه. ق به دنيا آمدند و حضرت معصومه (علیهاالسلام) در سال 173 ه. ق.
* حضرت معصومه (علیهاالسلام) 21 سال تحت سرپرستى امام رضا (علیه السلام) بودند؛ زيرا امام كاظم (علیه السلام) در سال 179 ه. ق به دستور هارون زندانى گشت و حضرت معصومه (علیهاالسلام) در آن زمان 6 ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضا (علیه السلام) ـ سال 200 ه. ق ـ تحت كفالت حضرت بودند.
* امام رضا (علیه السلام) دو سال بعد از حضرت معصومه (علیهاالسلام) شهيد شدند.
افتخار قمى ها به حضور حضرت معصومه (علیهاالسلام) در شهر قم
هنگامى كه خبر ورود حضرت معصومه (علیهاالسلام) به ساوه و بيمارى ايشان، به شيعيان اشعرى قم رسيد، آنها تصميم گرفتند به استقبال حضرت معصومه (علیهاالسلام) بروند و از آن حضرت جهت تشريف فرمايى به قم دعوت كنند. در ميان آنها موسى بن خزرج بن سعد اشعرى حضور داشت. او وقتى به كاروان حضرت معصومه (علیهاالسلام) رسيد، مهار شتر ايشان را گرفت و به قم آورد و در خانه خود مهمان نمود. حضرت معصومه (علیهاالسلام) شانزده يا هفده روز در خانه موسى بن خزرج بسترى بودند تا از دنيا رفتند.(5)
سيره بزرگان
مرحوم آية الله مرعشى نجفى قدس سره ـ كه در ابتداى كتاب، حكايت اقامت ايشان در قم گفته شد ـ در مدت شصت سالى كه در شهر مقدس قم اقامت داشتند سحرها اولين زائر حضرت معصومه (علیهاالسلام) بودند. ايشان در طول سال ـ چه شب هاى سرد زمستان و چه شب هاى كوتاه تابستان ـ قبل از اذان صبح در پشت در حرم به انتظار مى ايستادند تا پس از باز شدن درها اولين زائر حضرت باشند.
مرحوم علامه طباطبايى قدس سره غروب هاى ماه رمضان با پاى پياده با كهولت سن به حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) مى آمدند و با بوسه بر ضريح حضرت معصومه (علیهاالسلام) روزه خود را افطار مى نمودند، سپس به خانه رفته و غذا مى خوردند.(6)
وقتى در عصر مرجعيت عامه حضرت آية الله العظمى بروجردى قدس سره شاه عربستان به ايران آمده بود و توسط سفير عربستان تقاضاى ملاقات با ايشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند. اطرافيان گفتند مصلحت است كه شما اجازه ملاقات بدهيد، ايشان فرمودند: او وهابى است اگر به قم بيايد به زيارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) نمى رود و اين، هر چند غيرمستقيم، توهينى به ساحت ملكوتى حضرت است.(7)
مرحوم ملاصدرا حكيم متألّه صاحب كتاب اسفار اربعه مدتى در روستاى كهك قم سكنا گزيد و در آن حين به تحقيق و تأليف پرداخت. از ايشان نقل شده است: هرگاه مشكل علمى و مسئله غيرقابل حلّى برايم پيش مى آمد از كهك به قم و حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) مى آمدم و با توسل به حضرت معصومه (علیهاالسلام) مسئله و مشكلم حل مى شد.(8)
منبع:سایت تبیان
رابطه امیرالمومنین با شب قدر
رابطه امیرالمومنین(ع) با لیلهالقدر چیست؟
در آیات قرآن و روایات معتبر و متواتر از رسولالله(ص) توصیفاتی از مقامات امیرمومنان علی(ع) بیان شده که در اینجا به برخی از آنها بویژه نسبت ایشان با لیلهالقدر اشاره میشود؛ زیرا بر اساس آیات سوره قدر و روایات تفسیری، فرشتگان در شبهای قدر هر سال به نزد ایشان تنزل مییافتند و همچنین شهادت ایشان در شب قدر اتفاق افتاده است.
منزلت امیرمومنان علی(ع) در قرآن
در قرآن بارها با عناوین و نشانههایی که قابل رد و انکار نیست، از مقام و منزلت امام علی(ع) سخن به میان آمده است. روایات تفسیری از فریقین عامه و خاصه، به جزئیات وقایع اشاره داشته و آیه یا لفظی از آن را به امام علی(ع) تطبیق کردهاند. از جمله این عناوین میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1.نفس پیامبر(ص): خدا در آیه 61 سوره آلعمران که به آیه مباهله و ناظر به مناظرهای بین پیامبر اسلام(ص) و هیئت نجرانی است، از امیرمومنان علی(ع) به عنوان نفس پیامبر(ص) یاد کرده است: (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَه عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را حاصل آمده با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسهای خودمان و نفسهای خودتان را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. در روایات تفسیری است که پیامبر اکرم(ص) به همراه علی، حسن و حسین و فاطمه به سمت بیابان برای مباهله رفته است. بر این اساس، نفس پیامبر(ص) همان امیرمومنان علی(ع) است.(برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص ۲۹۰؛ جارالله، زمخشری، الکشاف 1/193، قطع رحلی، دارالمعرفه، بیروت)
2.خریدار رضای خدا: خدا در آیه 207 سوره بقره از امیرمومنان علی(ع) به عنوان کسی که خریدار رضای الهی است و جان درطبق اخلاص میگذارد، یاد کرده و فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ الله والله رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى فروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است. در روایات تفسیری فریقین به اجماع گفتهاند شان نزول این آیه خوابیدن امام علی(ع) در بستر پیامبر اکرم(ص) در شب لیلهْالمبیت است. همان شبی که قریشیان شبانه به خانه پیامبر(ص) ریختند تا هر یک به شمشیر خویش ضربتی را بر پیامبر(ص) وارد ساخته و ایشان را بکشند.
3.عصمت و طهارت: از نظر قرآن تنها شماری از مردم از عصمت غیر اکتسابی برخوردار هستند. عصمتی که خدا به فضل خویش به بندگان خاص و برگزیده میدهد تا این گونه بتوانند رسالت الهی را ابلاغ و در فعل و قول خویش به نمایش گذارند. پیامبران همگی از عصمت برخوردارند. از جمله کسانی که در درجه عالی عصمت قرار دارند، چهارده معصوم (ع) هستند که امیرمومنان علی(ع) از جمله ایشان است. خدا میفرماید: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا؛ خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (احزاب، آیه 33) بر اساس شان نزولها، این آیه درباره محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علهیم السلام است.
4.ولیالله: از نظر قرآن، امیرمومنان علی(ع) ولیالله است. خدا میفرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهْ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهْ وَهُمْ رَاکِعُونَ؛ ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آوردهاند، همان کسانى که نماز برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مى دهند. (مائده، آیه ۵۵) بر اساس روایات تفسیری تنها کسی که در هنگام رکوع انفاق کرده و انگشتری خویش را به نیازمند داد، همانا امیرمومنان علی(ع) است. بر این اساس، ولایت امیرمومنان علی(ع) در طول ولایت خدا و رسولالله (ص) قرار دارد و باید از ایشان به عنوان ولیالله اطاعت کرد. باید یادآور شد که ولایت به معنای سرپرستی همراه با محبت و علاقه است و تنها به مفهوم محبت نیست.
5.برترین آفریده: در میان آفریدههای الهی، پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت برترین آفریده و خیررسانترین آنها به بشریت هستند. از این رو پیامبر(ص) به عنوان « رَحْمَهْ لِلْعَالَمِینَ» مطرح شده است.(انبیاء، آیه 107) روایات تفسیری(ع) امیرمومنان علی(ع) را خیرالبریه نامیده و آیه را بر ایشان تطبیق کرده است: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهْ؛ در حقیقت کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کردهاند آنانند که بهترین آفریدگانند. (بینه، آیه 7)
6.قربی پیامبر(ص): از نظر قرآن، مودت امام علی(ع) واجب بر هر مسلمانی است: ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ الله عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلَّا الْمَوَدَّهْ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَهْ نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنا إِنَّ اللَهَ غَفُورٌ شَکُورٌ؛ این همان پاداشی است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند بدان مژده داده است بگو به ازای آن رسالت، پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر مودت و دوستی درباره خویشاوندان و هر کس نیکی به جای آورد و طاعتی اندوزد برای او در ثواب آن خواهیم افزود، قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است.(شوری، آیه 23؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص158؛ طبرسی،، مجمع التبیان، ج9، ص48؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص189-196)
در آیات قرآن و روایات تفسیری، مقامات و منازل بسیار دیگری برای امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت بیان شده است که همه آنها در این مقاله قابل بیان نمی باشد.
رابطه امیرالمومنین(ع) با لیلهالقدر
با توجه به اینکه لیلهْالقدر، شبی است که مقدرات هستی در آن شب به امضای خلیفهْالله میرسد، باید گفت که همه عوامل و علل هستی که در طول تحقق چیزی قرار دارند، مامور خلیفهْالله به عنوان ولیالله و مظهر ربوبیت الهی هستند. در حقیقت، امالکتاب و لوح و قلم به عنوان فرشته یا هر علت مادی یا غیر مادی، در اختیار خلیفهْالله است و اوست که بر اساس حکمت الهی و مشیت خداوندی، مقدرات هر چیزی را مشخص و معین کرده و به امضا میرساند و به روح اعظم و فرشتگان برای انجام ابلاغ میکند.امیرمومنان علی(ع) به عنوان نفس پیامبر(ص) پس از پیامبر(ص) از چنین مسئولیتی برخوردار است.
البته باید توجه داشت که امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) و باطن اوست و به طور طبیعی اگر نفس بروز و ظهور کند در تن و اعمال و رفتار بروز میکند. از همین رو، امام علی(ع) را باید باطن و پیامبر(ص) را ظاهر او دانست. همچنین باید گفت که امیرمومنان حقیقتی شب گونه دارد که بروز و ظهوری در دنیا نمییابد؛ زیرا دنیا نمیتواند ظهور و بروز ایشان را برتابد؛ چرا که حضرت علی(ع) دارای اسمای مستاثر الهی است که در دنیا بروز و ظهور نکرده و نخواهد کرد و بخشی از آن در قیامت و آخرت بروز و ظهور خواهد کرد. از این رو باز امام علی(ع) شباهتی بس شگفت به لیلهْالقدر دارد.
براین اساس میان امیرمومنان علی(ع) با لیلهْالقدر شبهای رمضان که شب نزول حقیقت محمدی و قرآن است(بقره، آیه 185؛ دخان، آیات 2 و 3؛ قدر، آیات 1 تا 5) آمیختگی شگفت وجود دارد و شب ضربت و شهادت و سوم ایشان در این شبها قرار دارد. او همان کسی است که به حقیقت شب قدر و ادراک آن دست یافته است.
پس کسی که به حقیقت شب قدر و رابطه و نسبت آن با ولایت و امامت نرسد نمیتواند به خدا و ایمان واقعی دست یابد و از غفران و رحمت الهی بهرهمند شود. پیامبر(ص) میفرماید: مَن أدرَکَ شَهرَ رَمَضانَ فَلَم یُغفَر لَهُ فَأبعَدَهُ اللهُ؛ هر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند.(فضائل الاشهر الثلاثه، ص 54)
از این رو کسانی که به حقیقت امیرمومنان و رابطه و نسبت ایشان با شب قدر دست نیافتند، در حقیقت هیچگاه به شب قدر نمیرسند و آن را درک نخواهند کرد.
شب قدر بهتر از هزار ماه است
آداب شـب قـدر
برای بهره بردن معنوی از فرصت گرانقدر شب قدر باید برنامه ریخت و از لحظه لحظه آن استفاده نمود.با استفاده از روایـاتی کـه از اهل بیت علیهم السلام در مورد شب قدر رسیده است و با تـوجه بـه تـوصیههای عـلمای بـزرگ، بـرنامههای زیر برای شب قدر پیشنهاد میشود:
در شب قدر زیاد تفکر کنید
یکی از مهمترین کارهایی که با انجام آن میتوان از شب قدر استفاده کرد، «تفکر» است و مناسب است که در این شب، وقتی بـه آن اختصاص داده شود. عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله میفرماید:
«بعد از تعیین وقت ذکر، وقت مناسبی را که در آن خواب آلود یا سیر یا گرسنه نبوده و موانع دیگری نیز نداشته باشد، بـاید بـرای تفکر معین کند.»
در این شب تو باید برای این سرمایه و امکانات، طرح بریزی و برنامه بگذاری؛ چون هر نوع حرکتی کـه هـمراه طـرح نباشد، گرفتار خرابکاری و کُندکاری و دوباره کاری خواهد شد و از دسـت خـواهد رفت
دین مبین اسلام به تفکر اهمیت زیادی داده است، تا آنجا که در روایتی «لحـظهای تـفکر بهتر از عبادت و شب زندهداری یک شب» و در روایت دیگر «بهتر از عبادت یک سال» خوانده شده است. به عنوان نمونه:
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام در مـورد روایـتی که مردم از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نـقل مـیکنند که لحظه ای تفکر بهتر از عبادت یک شب است، پرسیدم: انسان چگونه تفکر کند؟ فرمود: «یَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ اَوْ بِالدَّارِ فَیَقُولُ: اَیْنَ سَاکِنُوکِ؟ اَیْنَ بَانُوکِ؟ مَا بَالُکِ لَا تَتَکَلَّمِینَ؛ از کنار یـک خـرابه یا خانهای عبور کـند و بـگوید: ساکنینت کجایند؟ بانیانت کجایند؟ چرا حرف نمیزنی؟»
باید در این شب برنامه ریزی کرد
کار دیگر در شب قدر که توجه به آن بسیار ضروری است، برنامه ریزی برای سال آینده و ریختن طرحی برای استفاده از سرمایه های موجود در وجـود خـویش و سرمایه هایی که در چنین شبی نازل میشوند، است. خدای متعال برای انسان از بدو خلقتش سرمایه هایی قرار داده است که نیاز به رشد و باروری دارند و بدون آن، این سرمایه ها به جای سود آوری تبدیل بـه زیـان می شوند. برای این منظور طرح و برنامه لازم است؛ طرحی که انسان را به سر منزل مقصود برساند و برنامه ای که این طرح را عملی کند. خدای متعال انسان را به همراه فطریاتی خلق کرده اسـت کـه بالقوه اند و برای استفاده باید به فعلیت برسند و این کار به طرح و برنامه نیاز دارد. از طرف دیگر، هر سال در شب قدر براساس کارهای گذشته سرمایة یک سالهای به انسان میدهند (تـقدیر) کـه بـرای استفاده از آن به برنامه ای یکساله نـیاز دارد.
ماه رمضان بهار قرآن است و ثواب تلاوت آیه ای از آن در این ماه بـرابر بـا ثـواب ختم قرآن در اوقات دیگر میباشد.
اسـتاد عـلی صفایی رحمه الله در این رابطه میفرماید: «و در این شب تو باید برای این سرمایه و امکانات، طرح بریزی و برنامه بگذاری؛ چون هر نوع حرکتی کـه هـمراه طـرح نباشد، گرفتار خرابکاری و کُندکاری و دوباره کاری خواهد شد و از دسـت خـواهد رفت.»
انس با قـرآن
یـکی دیـگر از کارهایی که لازم است در شب قدر از آن بهرهمند شویم، انس با قرآن کـریم و قـرائت آیات آن و تأمل در آنهاست؛ چرا که ماه رمضان بهار قرآن است و ثواب تلاوت آیه ای از آن در این ماه بـرابر بـا ثـواب ختم قرآن در اوقات دیگر میباشد. چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ضمن خطبه شعبانیه مـیفرماید:
«… وَمـَن تـَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ القُرآنِ کَانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَن خَتَمَ القُرآنَ فِی غَیرِهِ [مـِنَ] الشـُّهُورِ…؛ و هر که در آن آیهای از قرآن را بخواند، مثل پاداش کسی را خواهد داشت که در غیر این مـاه قـرآن را ختم کند.»
نکتهای که در قرائت قرآن توجه به آن لازم است، آنچنانکه ائمه علیهم السلام بر آن تـأکید کـرده اند، تدبر در آیات الهی به هنگام قرائت آن میباشد.
راز و نیاز با دلدار
شب قدر شب وصال یار است. شبی کـه دلدار، در بـه روی دلدادگان باز کرده و اغیار را از اطـراف آن رانـده است. آری ، شـبی اسـت که رهرو، ره صد ساله میرود: «لَيْلَةُ القـَدرِ خـَیرٌ مِن ألفِ شَهر؛ شب قدر بهتر از هزار ماه است»
شب سـلامت اسـت: «سَلاَمٌ هِیَ حَتَی مَطلَعِ الفَجر: «این شب رحمت و سـلامت و تـهنیت است تا صبحگاه.» و شیطان از جـلوی راه رهپویان برداشته میشود.
شـب قـدر، شب ولایت است و اهل بیت علیهم السلام صاحبان حقیقی این شب هستند.
و چه خوش است صحبت بی پرده با یار در لحظات شیرین دیدار. گـفتن زیـباییهای یار به این دیدار، صـفا وشـکر تـفقدهایش به آن طراوت مـیدهد و یـادآوری زشتیهای خود و درخواست بـخشش و تـوبه به دل جلا میبخشد.
و چه زیباست راز و نیاز با پروردگار بینیاز و عرضه ظرف بزرگتر برای دریـافت عـطایای بیشتر. ناگفته نماند که دعاهای مـخصوص ایـن شب در کـتب ادعـیه آورده شـده است که از جمله آنـها کتاب شریف «مفاتیح الجنان» محدث بزرگ، شیخ عباس قمی رحمه الله است که به فضل خدا در اخـتیار هـمگان میباشد.
توسل به اهل بیت علیهم السلام
هـمانگونه کـه روایـات زیـادی بـیانگر آن هستند، شـب قـدر، شب ولایت است و اهل بیت علیهم السلام صاحبان حقیقی این شب هستند. در این شب اوامر الهی در مورد انـسانها بـر ایـشان نازل میشود تا آنها را در طول سال اجـرا کـنند.
منبع:خلاصهای است از مقاله “امتیازات و آداب شب قدر” به قلم احمد عابدین زاده-تبیان
امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است.(مقام معظم رهبری)
خلاصه زندگی نامه امام خمینی(ره)
رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، فقیه و عارف تولد در30 شهریور 1281 (20 جمادی الثانی 1320 ق برابر 24 سپتامبر 1902 م)، در شهر خمین متولد شد و در 14 خرداد 1368 در بیمارستان قلب تهران درگذشت.
روح الله مصطفوی مشهور به موسوی خمینی، فرزند سید مصطفی موسوی در پنج ماهگی پدرش را از دست داد. خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت، پدرش را در مسیر خمین - به اراک به شهادت رساندند. بستگان وی برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و برای اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید.
دوران کودکی را تحت سرپرستی مادرش(بانو هاجر) از نوادگان آیت الله خوانساری(صاحب زیده التصانیف)، و نزد عمه اش (صاحبه خانم) سپری کرد، ولی او در پانزده سالگی هم مادر و هم عمه اش را از دست داد.
از نوجوانی به تحصیل معارف روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه و از جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول پرداخت و نزد معلمین و علمای منطقه چون (میرزا محمود افتخار العلماء، حاج میرزا نجفی خمینی، آیت الله شیخ علی محمد بروجردی، آیت الله محمد گلپایگانی و آیت الله عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیت الله سید مرتضی پسندیده) فرا گرفت و در سال 1298 عازم حوزه علمیه اراک شد. پس از تحصیل بسیاری از دروس در اراک، عازم حوزه علمیه قم شد. در قم، در علوم فلسفه و اخلاق استادان او آیت الله محمد علی شاه آبادی و آقای سید ابوالحسن حکیم حائری یزدی و آقا میر سید علی کاشانی بودند. ایشان در همان اوان در دروس فقه و اصول آیت الله عبدالکریم حائری یزدی و آیت الله یثربی حضور و به مراتب فقه و اصول احاطه یافت و به اجتهاد رسید.
در سال 1393 ق، که آیت الله عبدالکریم حائری یزدی درگذشت آیت الله العظمی خمینی دیگر خود یکی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به ویژه در رشته فلسفه، تهذیب نفس و اخلاق گردیده بود که بعدها در تدریس فقه و اصول فقه نیز نام آور شد. ایشان که در همان زمان با محافل و شخصیت های ضد درباری ارتباط کامل داشت، در مبارزه علیه حکومت رضاخان در حد اقتضای سن خود کوشش می نمود. ایشان علیه رژیم فرزند رضا خان نیز مبارزه و افشاگری می کرد و بعد از رحلت آیت الله عبدالکریم حائری یزدی، آیت الله حسن بروجردی را در حد امور و مسائل یاری رساند. بعد از درگذشت آیت الله بروجردی حوزه علمیه قم و محافل روحانی دیگر او را به عنوان (آیت الله العظمی خمینی) شناختند.
در سال 1340 با تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی و طرح لوایح شش گانه شاه، امام خمینی مخالفت قاطع خود را علیه رژیم آغاز کرد. با پیش آمدن واقعه خونین 15 خرداد ایشان به دنبال نطقی که علیه رژیم ایراد نمود، دستگیر و به پادگان عشرت آباد تهران منتقل شد. یک سال پس از آزادی، مجدداً در مخالفت با “کاپیتولاسیون” سخنرانی ایراد کرد که منجر به تبعید ایشان در سیزده آبان سال 1344 به ترکیه شد. مدتی بعد امام از ترکیه به عراق منتقل شد و قریب به پانزده سال به حالت تبعید در نجف اشرف به سر برد. سرانجام پس از شهادت پسرشان – آیت الله سید مصطفی خمینی به دست رژیم و پس از آن که از عراق به پاریس رفت - با فرار شاه، در 12 بهمن 1357 با ورودشان به خاک میهن، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را برای مردم ایران به ارمغان آوردند و در 22 بهمن ماه 1357 با حمایت توده های میلیونی مردم، رژیم شاهنشاهی در ایران را سرنگون ساخت و برای نخستین بار در ایران حکومت جمهوری اسلامی را برقرار نمود و به عنوان ولی فقیه همه ی مسلمانان جهان به رسمیت شناخته شد. امام خمینی ده سال پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران در ایران و هدایت انقلاب اسلامی در این مدت در چهاردهم خرداد سال 1368 در تهران درگذشت.
منبع:سایت موسسه فرهنگی تبیان