فرازی از مناجات های شهید دکتر مصطفی چمـــران
خدایا!
تو را شکر می کنم که اشک را آفریدی که عصاره ی حیات انسان است
آنگاه که درآتش عشق می سوزم
یا در شدت درد می گدازم
یا در شوق زیبائی و ذوق عرفانی آب می شوم و سراپای وجودم
روح می شود
لطف می شود
عشق می شود
سوز می شود
و عصاره ی وجودم بصورت اشک آب می شود
و بعنوان زیبا ترین محصول حیات که وجهی به عشق و ذوق دارد و وجهی دیگر به غم و درد در دامان وجود فرو می چکد.
اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد , قلبم را ارائه خواهم داد و
اگر محصول عمرم را بطلبد, اشک را تقدیم خواهم کرد
خدایا !
تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمک زاره انسان ببارم
تو مرا فریاد کردی که همچون رعد در میان توفان حوادث بغرم
تو مرا درد و غم کردی تا همنشین محرومین و دلشکستگان باشم
تو مرا عشق کردی تا در قلبهای عشاق بسوزم
تو مرا برق کردی که تا آسمان ظلمت زده بتازم و سیاهی این شب ظلمانی را بدرم
تو مرا زهد کردی که هنگام درد و غم و شکست و فشار ناراحتی وجود داشته باشم
و هنگام پیروزی و جشن و تقسیم غنائم دامن خود بر گیرم و در کویر تنهائی با خدای خود بمانم.
خدایا!
تو را شکر می کنم
که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختی و مرا از این نعمت بزرگ توانگر کردی
خدایا!
تو را شکر می کنم
که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی
تو را شکر می کنم
که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروهم را برای همیشه داغ دار کردی دلم را سوختی و شکستی تا
فقط جایگاه تو باشد …
یـادَشــ گـرامـیــ و راهَـشــ پـُـر رَهـــرُو