ویژه نامه ی ولادت امام زمان (عج)
تو را چه زيبا سرود خداوندِ كاينات با واژههايي از جنس نور.
پروانة شاخساران آسمان! هر آنچه آينه، رو به رويت آغوش گشودهاند تا تو را در خويش تكرار كنند.
هر آنچه آسمان، به خاك افتادهاند تا گامهايت را به سجده ببوسند.
بزرگ مرد تاريخ! بهار از سر انگشتان تو به شكوفه مينشيند.
خورشيد، از گوشه پيشاني بلندت طلوع ميكند.
تو را با كدام كلماتِ محدود بخوانم كه نميگنجي، نه در كلام، نه در كلمه.
خورشيدي سرشار در دستهايت، ملائك به دست بوسيات مباهات ميكنند.
سرشار از چشمه مهتاب!
هر چه پروانه بر گردنت بال ميزنند، هر چه آسمان، رو به رويت دريچه ميشود براي پرواز.
ميآيي؛
ايوانِ كفر ويران ميشود از ايمانِ چشمهايت.شب، مچاله ميشود زيرِ قبايِ گسترده آسمان، در روزي پايانناپذير؛
آن چنان روشن كه هزاران خورشيد، گويي در آن به طلوع نشستهاند. ميآيي، وعده آمدنت را دهان به دهان از توارت تا انجيل كِل ميكشند.
ميآيي و حرا، روي دو زانو مينشيند و انتظار ميكشد.
ميآيي و مكه ميپيچد در حريري از نور و رنگ.
ميآيي و از گشتگاهِ آسمان، خورشيد برايت ميآورند، ملايك.
كعبه در پوست نميگنجد. تو را خداي بزرگ خلق كرده است از آبشارها و نور، كه موج ميزني و ميتابي.
تو را با كلماتي سبز بايد سرود.
اي آخرين رسول خدا(ص) در زمين! آمدي تا دهانِ حيرت گشوده آينهها، آمدي تا دهانِ به حيرت گشوده آينهها، نامت را تكثير كننده در همه، زاويههاي تاريخ.
كل ميكشند آمدنت را، هر آنچه پيش از تو سر در گريبانِ انتظار فرو برده بودند.
شهابهاي سرگردان ميچرخند حول نامت.