هر_روز_با_قرآن_و_عترت
…﷽…
روز سوم
دلیل یکتایی خداوند
سوره انبیاء_ آیه ۲۲
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ
ترجمه: اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!
توضیح: مضمون این آیه و آیه ۹۱ سوره ی مؤمنون به برهان تمانع اشاره دارند. تقریر ساده ی این برهان بدین شرح است:
اگر غیر از خدای یکتا، خدایا خدایان دیگری وجود داشت باید هر یک از آنان در اداره امور جهان مستقل بوده و به خدای دیگر نیاز نداشته باشند. از طرفی، روشن است که اداره و تدبیر دو شخص هیچگاه در همهی امور یکی نخواهد بود زیرا در این صورت نیازی به اراده دیگری وجود نداشت.
بنابراین وجود خدایان متعدد یا مستلزم تنازع و تضاد آنان در تدبیر جهان می گردد و یا به معنای عجز و ناتوانی یکی از خدایان است. این در حالی است که با ملاحظه جهان هستی در مییابیم که همه اجزای هستی از قوانین مشخص و ثابتی پیروی کرده و نظام حاکم بر عالم یکی است. (دقت کنید)
حدیث : امام صادق علیه السلام:
… فَلَمَّا رَأَيْنَا اَلْخَلْقَ مُنْتَظِماً وَ اَلْفَلَكَ جَارِياً وَ اَلتَّدْبِيرَ وَاحِداً وَ اَللَّيْلَ وَ اَلنَّهَارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ، دَلَّ صِحَّةُ اَلْأَمْرِ وَ اَلتَّدْبِيرِ وَ اِئْتِلاَفُ اَلْأَمْرِ عَلَى أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ وَاحِدٌ…
چون ما امر خلقت را منظم مي بينيم و فلك را در گردش و تدبير جهان را يكسان و شب و روز و خورشيد و ماه را مرتب؛ درستی كار و تدبير و هماهنگی آن دلالت كند كه ناظم يكی است.
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ۱، ص ۸۰
هر_روز_با_قرآن_و_عترت
…﷽…
روز دوم
نظم ( هماهنگی میان پدیده های عالم)
سوره فصلت –آیه ۵۳
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
ترجمه: به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟
توضیح: آیات فراوانی از قرآن، انسانها را به مطالعهی نظام موجود در هستی دعوت نموده است. این آیات میتواند مقدمهای برای برهان نظم باشد که از دیرباز متداول ترین دلیل اثبات خداوند بوده است. این برهان بر دو مقدمه استوار است:
۱- در سرتاسر جهان، آثار و نشانههای نظم، حساب، قانون و هدفمندی به چشم میخورد. کوچکترین تأملی پیرامون نظم و قوانین حاکم بر آسمانها و کهکشانها خورشید و ماه و ستارگان، زمین، دریاها و کوهها، حیوانات و موجودات هستی و سایر اجزاء عالم، گواه درستی این ادعاست.
۲- وجود نظم در هر پدیده، نشان از علم و حکمت خالق آن دارد تا رشتهی بهم پیوستهی هستی از هم گسیخته نگردد و نظام خلقتمتناسب و سازگار باشد.
حدیث: امام صادق علیه السلام: نخستین دلیل بر اثبات خداوند متعال، خلقت این عالم و هماهنگی اجزاء و نظم موجود میان آنهاست.
توحید مفضل، ص ۴۷
هر_روز_با_قرآن_و_عترت
…﷽…
روز اول: فطرت توحیدی انسان ها
سوره روم –آیه ۳۰
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
ترجمه: پس روى خود را با گرايش تمام به حق، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
توضیح: قرآن در میان راه های خداشناسی بیش از همه بر بیداری فطرت پاک و توحیدی انسان ها تکیه کرده است.
مقصود از فطرت دینی یا الهی، ان است که خداوند ذات و سرشت آدمی را به گونه ای آفریده که خداپذیر و خداخواه است؛ یعنی در حالت سلامت روح و روان، به خدا ایمان دارد. گواه بر این مطلب آن است که انسان در زمانی که از همهی اسباب و علل طبیعی قطع امید میکند، متوسل به نیروی فرابشری میشود که قادر است وی را نجات دهد، هرچند او را با اوصاف حقیقی اش نشناسد. دیگر گواه فطری بودن دین آن است که با وجود شبهات فراوان منکران خدا و تغییر بسیاری از باورهای علمی و اجتماعی در طول تاریخ، خداپرستی در همهی انسان ها و ملل جهان ریشه داشته است.
حدیث: پیامبر اکرم صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ وَ إِنَّمَا أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ
(عدة الداعي و نجاح الساعي, جلد۱, صفحه۳۳۲/ شرح الاخبار، جلد۱، صفحه ۱۹۰)
هر نوزادی بر فطرت اسلام متولد میشود تا این که پدر و مادرش او را یهودی یا مسیحی یا آتشپرست می گردانند.
معارف مهدویت
معارف مهدویت
قسمت ششم
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که تبیین مسئله مهدویت دارای ابعادی چند است، بحث از مهدویت را چنین دسته بندی کرده اند:
الف) اثبات صحت این اعتقاد شیعیان و ریشه آن:
ریشه این انتقاد برخاسته از نقل، اعم از آیات و روایات است و ضرورت آن به عنوان یکی از مسلمات اعتقادات شیعه امری است که به طور متواتر و سینه به سینه از زمان معصومین تاکنون منتقل شده است.
از آنجا که مخاطبان این نوشتار شیعیان هستند این امر را مفروغ عنه محسوب نموده و در این مختصر به نحو تفصیلی بدان پرداخته نمیشود.
ب) اثبات مصداق معین و مشخصی برای این مقام والا:
آنچه موجب اختلاف ادیان آسمانی عموماً و مذاهب اسلامی خصوصاً گردیده است، این قسمت از دکترین مهدویت است؛ زیرا اغلب ادیان و مکاتب، حتی مقام مکاتب غیر الهی و محرّف، به نوعی منتظر مصلح جهانی و حکومت عدل فراگیر اویند؛ و هر یک ترسیمیخاص از وی ارائه می کنند.
اگر چه قدر جامعی چون همین مصلح و عادل بودن و… میان آنها یافت میشود، لکن از یک سو آن گونه که در اعتقادات شیعی متبلور شده است، در هیچیک از ادیان و مذاهب نیست. از سوی دیگر در تعیین مصداق واقعی مهدی موعود اختلاف شدیدی است و همین سبب سوء استفاده کثیری از متمهّدان (مدعیان مهدی بودن) گشته و این گروه در هر عصر و دوره توانسته اند، گروهی را منحرف کرده و با ادعای مهدی بودن آنها را فریفته و به دور خود جمع کنند تا آنجا که اغلب اقطاب صوفیان منحرف، اول داعی مهدویت و سپس داعی نبوت و بالاخره ادعای الوهیت می نمایند.
اغلب اهل سنت نیز اگرچه اصل مهدویت را پذیرایند معتقدند که مصلح کل هنوز به دنیا نیامده و در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد؛ اما از دیدگاه شیعه طبق احادیث صریح نبوی و معرفی و پیشبینیهای ائمه هدی علیهم السلام، مصداق واقعی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، نهمین فرزند امام حسین علیه السلام، فرزند امام حسن عسگری علیه السلام می باشد که مادرش نرجس نام دارد. ایشان در سال ۲۵۵ هجری قمری متولد و در سال ۲۶۰ هجری قمری پس از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسیدند.
ولادت و امامت وی مورد تایید شیعیان خاص و واقعی که محرم اسرار بودند قرار گرفت ایشان تا سال ۳۲۹ هجری قمری در غیبت صغرا به سر بردند و توسط نوابی خاص به نام های عثمان بن سعید، محمد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح و علی بن محمد سمری با مردم در ارتباط پنهانی بودند. پس از آن، غیبت کبرای ایشان شروع شد و نائبی خاص معرفی، نفرمودند و مردم را در مشکلات دینی و اجتماعی به نائبان عام، یعنی افرادی که دارای شرایط خاص باشند، ارجاع دادند.
به عقیده شیعه، ایشان تاکنون زنده و در بین مردم به صورت ناشناس زندگی میکنند و جز در مواقع استثنایی، خود را آشکار و معرفی نمی نمایند تا اینکه انتظار منتظَر و منتظِران به سر آید و فرمان الهی برای قیام و محو شرک از پهنه گیتی صادر شود.
حال کی آن زمان فرا رسد، جزء مکنونات و علم غیب الهی است.
… ادامه دارد.
معارف مهدویت
معارف مهدویت
قسمت پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
… لیکن در آیات کریمه قرآن، چیزی که بتواند این آیت را تفسیر کند و معلوم سازد که این جنبنده ای که خدا به زودی از زمین بیرون می آورد چیست و چه خصوصیاتی دارد و صفات و نشانه هایش چیست وجود ندارد. ناچار برای تفسیر آن باید دست به دامان روایات تفسیری شویم.
تفسیر قمی در ذیل آیه « وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ …» میگوید پدرم از ابن عمیر از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود رسول خدا به امیرالمومنین علیهم السلام برخورد و او را در مسجد خوابیده دید بدین حال که مقداری ریگ جمع کرده و سرش را روی آن گذاشته بود حضرت حرکتش داد و فرمود «برخیز ای دابه الارض» مردی از اصحاب عرضه داشت یا رسول الله آیا ما هم می توانیم رفقای خود را به این نام بنامیم فرمود نه به خدا سوگند این نام جز برای او نیست و او همان دابهای است که خدای تعالی در کتابش درباره ی آن فرموده است:« وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ …»
… اگرچه اعتقاد به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف با تار و پود شیعه تنیده و با توجه به مطلب فوق عقیده به رجعت نیز مضاف به آن است؛ اما همواره در طول زمان این معارف در معرض سوالاتی از سوی حقیقت جویان و شبهات و وساوسی از سوی خناسان واقع شده است.
از امام دهم حضرت علی بن محمد الهادی علیهما السلام چنین روایت شده است: «اگر پس از غیبت قائم از دانشمندان کسانی نباشند که مردم را به سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخوانند و به جانب او را راهنمایی کنند و با برهان های خدایی از دین پاسداری کنند و بندگان ضعیف خدا را از شبکههای ابلیس و یاران او از دام های دشمنان اهلبیت علیهم السلام که زمام دل ضعیفان شیعه را چون سکان کشتی به دست گرفتهاند رهایی بخشند، کسی به جای نمی ماند مگر اینکه از دین خدا برگردد.
چنین دانشمندانی نزد خداوند از فاضلان به شمار میآیند.»
بر پایه این حدیث شریف و احادیث مشابه آن یکی از وظایف ویژه عالمان دینی در مقطع غیبت حضرت ولیعصر ارواحنافداه، تلاش در جهت معرفی ابعاد شخصیت الهی و چهره ملکوتی آن حضرت و رسالت عظیم و حقوق واجب الاداء ایشان به شیعیان است یعنی گذشته از وظایف متعدد و همگانی، مانند دعا برای تعجیل در فرج، تجدید بیعت با امام زمان، انجام حج از طرف ایشان، صدقه دادن به نیابت از طرف حضرتش، و غیره که خدای متعال همه موالی آن حضرت را به اداء آنها موفق بدارد، کارشناسان دینی باید به وسیله بیان و قلم، امت را هر چه بیش از پیش به گونهای ژرف تر و متقن تر با ابعاد گوناگون شخصیتی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، شرایط ظهور، معنای صحیح انتظار و لوازم آن، چگونگی فرج و مقدمات آن، سیره اخلاقی اجتماعی حکومتی آن مصلح کبیر الهی آشنا سازند.
و در مرحله بعد عالمان دینی باید بکوشند تا پیوندهای عاطفی و انس روحانی میان امت و امام تعمیق گردد تا بدین ترتیب بستر فکری _ روانی مساعدی برای درخشش آن نجم ثاقب ایجاد شود.
… ادامه دارد.