برگزاری جلسه توجیهی اساتید و معاونین در مدرسه علمیبه زینبیه البرز
به گزارش خبرنگار حوزه: جلسه ی توجیهی با حضور مسئول، معاونین و اساتید در مدرسه علمیه زینبیه کرج برگزار شد.
گفتنی است: در این جلسه مرضیه عبدلی مدیریت جدید ضمن معرفی و بیان اهداف خود، راهکارهایی در خصوص پیشبرد اهداف مدرسه بیان نمود.
وی در ادامه به بیان راهکارها پرداخت و افزود: تقویت روحیه پژوهش محوری در میان طلاب و اساتید و ارائه راهکارهای آن، طرح سوالات طبق استانداردهای آموزشی، آماده کردن فهرست منابع مربوط به هر درس قبل از شروع ترم و ارائه طرح درس در هر نیمسال، تشکیل اتاق فکر اساتید، ایجاد شورای طلاب، تشکیل مجمع نخبگان برای تامین اساتید آینده و همچنین تامین مبلّغین فعال، شناسایی طلاب توانمند در زمینه تدریس و تبلیغ و توجه به نظم طلاب از راهکارهای پیشبرد اهداف مدرسه است.
عبدلی در ادامه جلسه با توجه به شاخص های برتر اساتید بیان داشت: در پایان ترم از استاد نمونه تقدیر به عمل می آید و از اساتید و کادر تعامل و همکاری را خواستار شد.
گفتنی است در ادامه نیز اساتید نظرات و پیشنهادات خود را بیان کردند.
خاطر نشان می شود حجت الاسلام الهی در ابتدای جلسه ضمن بیان نکات اخلاقی و تشکر از کادر و اساتید افزود: فضایی را برای اساتید و بهره گرفتن آنان از کتابهای به روز در مدرسه علمیه زینبیه راه اندازی خواهند کرد.
تصحیح برگه امتحان ما
برگه ی امتحانی دخترها را تصحیح می کنم و حرص می خورم. تصحیح می کنم و با برگه هاشان دعوا می کنم. تصحیح می کنم و هرازگاهی یک بغض کوچک لعنتی ته ته های گلویم اذیتم می کند. مطالبی را که هزار بار به هر بهانه ای توی کلاس تکرار کرده ام و همه شان هم سر تکان داده اند که یعنی فهمیده اند و حتی غر هم زده اند که “خانوم چرا اینقدر تکرار می کنید ما که خنگ نیستیم” را نتوانسته اند بنویسند.
بعضیشان که اصلا ننوشته اند و به جای جواب سوال برایم شکلک غمگین کشیده اند. بعضیشان هم پرت و پلا تحویلم داده اند. بعضی هم یک نوشته ی بلند بالا تقریر کرده اند که نتوانسته اند درس بخوانند به دلایل مألوف خاص دانش آموزی!
این وسط، سه چهار نفرند که سوال ها را خوب جواب داده اند و نه بهانه ای آورده و نه شکلکی کشیده اند و نه پرت و پلا تحویلم داده اند. همان سه چهار نفری که همیشه خوب بوده و من را با فهمشان شگفت زده کرده اند. به برگه های امتحانی این سه چهار نفر لبخند می زنم، قربان صدقه شان می روم و دورادور دلم ضعف می رود برای فهم درستشان. برگه های امتحانی اینها را همیشه اول می گذارم تا روحیه ی خودم را برای مواجهه با آن امر اجتناب ناپذیر یعنی تصحیح اوراقی که درست دست می گذارند روی اعصاب آدم، تقویت کنم.
هرچند قیاس انسان با خدا قیاس مع الفارق است اما فکر می کنم خدا هم همین طور است. چقدر حرص می خورد وقت هایی که ما به آنچه که خودش یادمان داده عمل نمی کنیم. یا خودمان را به کوچه ی علی چپ می زنیم و بعدتر می افتیم به معذرت خواهی و سر دادن گریه و آوردن بهانه های تکراری که فکر می کنم خدا را عجیب به شگفت می آورد و یا کارهایی می کنیم که مفت و مسلم آموخته هامان را نقض اساسی می کند و خط بطلان پُر و پیمانی روی همه شان می کشد.
شاید/ حتما خدا هم آن خوب خوب ها را می گذارد اول صف و هی بهشان لبخند می زند و هی لوسشان می کند و هی برایشان تقدیرنامه و نوبل و لوح سپاس می فرستد و باقی را بعد از آنها می گذارد تا کمتر از دستشان حرص بخورد.
چقدر خدا را ناراحت کرده ام.
به قلم: ف. اسلامی
حلول ماه ربیع، ماه پایان حزن اهل بیت علیهم السلام مبارک
در ربيع الاول، اين ماه خجسته، نسيم سحری جان مايه عشق را به گستره خاكيان مي فرستد.
جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی ديگر كرده و همگي قدوم نوزادی را كه سبب آفرينش است تبريك می گويند كه يا محمّد! به جمع خاكيان دوستدارت خوش آمدی!
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بيت(ع) مبارك باد
پیام تسلیت به مناسبت 28 صفر
رحلت اندوه بار نبی مکرم اسلام
حضرت محمد
و شهادت غمبار دومین امام شیعیان و آزادگان جهان،
حضرت امام حسن مجتبی و
هشتمین اختر تابناک آسمان امام رضا
بر همه پویندگان راه آن بزرگواران تسلیت باد.
کشتی نجات بشریت
چشم به راهیم شاید!
کشتی نجاتی بر ساحل بشریت کناره گیرد
ناخدا نوحی بخواند رستگاران را به عرشه
شاید ابراهیمی تیشه بر دوش
ریشه زند بت و بتخانه ها را
شاید عصایی ز آستین موسایی بر آید
و سینه شکافد نیل سرکشی و طغیانگری را
شاید دم احیاگرانه عیسایی،
تن رو به مرگ گیتی را حیاتی دوباره دمد
یا که نسیمی از دریای رحمت بوزد
و بغض انتظار را به اشک حضور بدل کند