مقدمه ای بر رنج آدمی (1)
رنج:
معنای رنج در زمینه زیست شناختی در هشدار دهنده بودن آن نهفته است و درد معنوی و روحانی نگهبان و مراقبی پر معناست. درد در قلمروی روانی - روحانی نیز کارکردی مشابه دارد.
رنج های معنوی، آدمی را از دل مردگی حفظ می کند و او را از جمود نعش گونه روانی1 به دور می دارد. تا وقتی که رنج می بریم از نظر روانی زنده هستیم. در واقع ما با رنج بالغ می شویم و رشد می کنیم. 2 (فرانكل، 1366)
مولانا در بسیاری موارد رنج و غم و بیماری را در کنار هم قرار داده است و مراد، حالتهای ناخوشایند روانی و جسمی می باشد که به توسط آنها شرایط خوش دلی حاصل می شود.
رنج گنج آمد که رحمت ها دروست *** مغز تازه شد چو بخراشید پوست
رنج همانند خانه پرگنجی هست که رحمت های فراوانی در آن نهفته است. چنانچه مثلا وقتی روی پوستِ (بادام گردو یا پسته) تَرَک بر دارد نشانَ این است که مغزِ آن لطیف و تازه است.
ای خجسته رنج و بیمــــــاری و تب *** ای مبارک درد و بیــــداری شب
رنج و غــــم را حق پی آن آفریـــد *** تا بدین ضد خوش دلی آید پدید
خدواند از آن رو رنج و اندوه را خلق کرد تا به وسیله این ضدّ، شادی و شادمانی به ظهور برسد و درک شود.
ادامه دارد …
————————————-
منابع و پاورقی:
1 - Ligor Moris
2 - فرانكل، ويكتور اميل، ترجمه فرخ سيف بهزاد(1366).پزشك و روح. تهران: نشر ويس